2777
2789
عنوان

بیایید از شاخدار ترین دروغ هاتون بگید😊

| مشاهده متن کامل بحث + 2645 بازدید | 142 پست

من میرفتم کتابخونه کتاب میگرفتم صف طولانی وایمیستادم کتاب بگیرم بعد میرفتم کلاس 200تومن میدادم بچه ها میگفتم تا روز موعد بعد برام برگردونید. بعد پس میدادم به کتابخونه و دوباره یه کتاب دیگه و همینجوری ادامه داش😁😂😂😂😂

برا دخترم چندروز هدفون خریدم ۱۲۰ تومن ب شوهرم گفتم خریدم ۵۵۰ تومن خخخخ بیچاره اصلا خسیس نیس خیلی هم ...

اشکال نداره عزیزم همسرته چه ایرادی داره  پس انداز کن بعد یه جایی که گیر کنه لازمش میشه بهش بدی خوشحالم میشه که بهش بگی چجوری پس انداز کردی🤣

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من رفتم تو یه شرکت کار کنم اسم فامیلمو دروغ گفتم آخه خیلی اونجا باکلاس بود اسم فامیلمم خیلی ضایع بود ...

اسم و فامیل 😎😎

یا حسین ع .مظلوم حسین ع ..یا امام رضا ع                یا ابوالفضل العباس ع😭😭😭❤❤❤❤❤❤

توی دبیرستان شبیخون میزدیم حمله میکردیم به خوراکیای بقیه

یروز یه همکلاسیمون کیک و ابمیوه خریده بود گزاشت رومیز برگشت پشت سرش صحبت کردن . اقا منم یه نگا به بروبچ انداختم موضوعو گرفتن ‌ . مث جت کیک امیوه شو یرداشتیم مث این وحشیا به ۵ثانیه خوردیم کیکو چسبوندیم پوستشو بهم ابمیوه شم باد کردیم گزاشتیم سرجاش .

این برگشت برداره بخورن دید پوست خالیه شوکه نگامیکرد ب خوراکیاش ماهم میگفت وای وای دیذی سرتو کلاه گزاشتن پوستشو فروختن بهت چقدخ تو خنگی 

این بیچارم باورکرد رفت دوباره فروشگاه مدرسه به دعواکردن اینقد اوضاع خراب شد جرات نکردیم بگیم بهش 

اخرسال روز اخررر بهش گفتیم کار ما بوده کلی جیغ زد فحش داد شلنگ تخته انداخت ماهم پخششش کف زمین میخندیدیم 😅😅😅😅😅😅😅

مرد خوب .. مردیه که هنوز لو نرفته!
چرتو تو میگی😒😒

😂😂😂😂

‏خون در زمین فرو نرفت، روی زمین پخش شد، از زیر هر سنگ جوشید و جوشید و به راه افتاد. هرکس آن را می‌دید، می‌فهمید جایی بی‌گناهی را کشته­‌اند...
اخرش چیشد 🤣 منم مدرکمو الکی گفته بودم فوق لیسانس همش ازم مدرک میخواستن میگفتن نگرفتمش هنوز🤣🤣🤣

آخرش سرهمین جریان از کار اومدم بیرون انقد دروغ گفته بودم خسته شدم همشم استرس داشتم خداشاهده اون شغل با اون کلاس کاری و حقوق رو گذاشتم کنار اومدم خونه چتد ماه افسردگی شدید گرفتم اما بعد آرامش بهم برگشت

دبیرستان بودم  سورمه میزدم همه بچه کلاسم میدونستن یه روز معاون مدرسه  گیرم انداخت که چشمات مداد کشیدی برو پاک کن  گفتم نه چشمام همینجوریه  از بچگی اینجوری بودن مژهام پره

  قدرت خدا زود باور کرد گفت وای چه چشمای خشگلی داری خوشبحالت 

یادش بخیر  به چشم خشگله معروف بودم 

عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدایک روز صبح زود، پریدی، چه بی صداراحت بخواب، ای گل نیلوفری، بخوابما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب.............. خدا همه رفتگان خاک رو بیامرزه روحشون شاد  ممنون میشم برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز