امشب با برادرامو و مادرم اینا رفته بودیم پارک دختر منو دختر برادرم باهم باز میکردن ما هم اصلا فکرشو نمی کردیم دریچه تیر برق باز باشه یدفه لامپ بالای سر ما خاموش شد دختر داداشم جیغ کشید گفت دستم سوخت خدا خیلی امشب به ما رحم کرد اصلا از ذهنم در نمیاد نگو سیم برق لخت بوده اینم میخواسته دستشون بکنه تو نمیدونم چجوری اینو یه کم گرفته بود داداشم میگفت برق اینا سه فازه خدا رو شکر چیزی نشد اگه برق میگرفتتش میخواستیم چیکار کنیم خانوما تو رو خدا حواستون به اطرافتان باشه اصلا ما فکرمون به اونجا نرسید که ممکنه یه همچین چیزی اتفاق بیوفته