2777
2789

بچه ها خاطره روز خواستگاري و سوتي هارو تعريف كنيد

واسه خواستگاري چي پوشيدين؟ بايد روسري پوشيد؟

من روسری سر کردم اما سر نمیکردم سنگینتر بودم

خدایا تا تو کنارمی نمیترسه دلم...بمون پیشم مثل هر ثانیه از زندگیم ک بودنت رو واضحتر از هر بودنی حس کردم...مرسی ک بهم فرصت زندگی کردن،عاشق شدن،بچگی کردن و بزرگ شدن دادی...خدایا بابت همه نعمتهایی ک دادی و ندادی شکرت😍

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا

هی میافتاد از سرم دستم فقط به روسریم بود شوهرمم چشم غره میرفت

خدایا تا تو کنارمی نمیترسه دلم...بمون پیشم مثل هر ثانیه از زندگیم ک بودنت رو واضحتر از هر بودنی حس کردم...مرسی ک بهم فرصت زندگی کردن،عاشق شدن،بچگی کردن و بزرگ شدن دادی...خدایا بابت همه نعمتهایی ک دادی و ندادی شکرت😍

بااجازه مدیر


https://www.ninisite.com/discussion/topic/2900018/چله-جذب-فراوانی-پول-وبرکت-با-فرشتگان-اگه-پایه-اید-بیاد?postId=94493601

جذبمراقبه بافرشتگان بیوکنزی بازی فراوانی.مچکرم به خاطر همه خوبیایی که دارم.از خدایم، فرشته ههایم؛میکاییلجبرییل  شموئیل رافائل از خواهرم که جزوه را به من داد از دوستای خواهرم که جزوه رو بهش دادن. از استادانم مطلب برازندهساناز جون اسبقی دکتر احمد حلت دکتر آزمندیان .اقای عزیز ، عباسمنش. .   از همه کسانی که کمک کردند زندگیم را کشف کنم ممنون ومچکر وسپاس گذارم. همسرم  مرسی که هستی. 

اخرینش 

تو اینستا اشنا شده بودیم 

چادری بودم مادرش راحت بود اختلاف طبقاتی داریم نشد که بشه  


سوتی اینکه بابام بیرون در منتظر اومدنشون بود در واقع جلوی در قدم میزد که یهو با ماشین مشاهده شدن 

بابامم فوری  دوید تو حیاط در رو بست!

حالا اینا هی زنگ میزدن مگه در باز میکرد!!!

بعد مدتی مامانم ایفون رو زد در باز شد !

بعد بابام  با وضع نامرتبی کرت کرت کنان رفت در باز کرد

بعد پسره بهم گفت بابات یه حموم نرفته بود بنده خدا!

۱ روز قبل مادرشوهرم تنها اومده بود روز عقد داداشم بود منم با داداشم  قهر بودم مثلا نمیخواستم برم محضر با لباس خونگی مث اسکلا بی ارایش جلو مهمونا اینور اونور میرفتم ک خانم تشریف اورد😣خلاصه عکس پسرشو دیدم قیافم رفت تو هم..خخخ رفته بود کلی از سادگیم تعریف کرده بود😂😂دوباره فرداش اومدن من ک جوابم صدرصد منفی بود برا خودم داشتم تو گوشیم فیلم میدیدم ک اومدن خلاصه رفتیم حرف اینا زدیم شمارمو بزور گرفت منم همش میگفتم عب نداره میپیچونمش...خلاصه داشتن میرفتن داییم اومد باهم اشنا دراومدن ..منم جواب منفی رو دادم بهش ول کن نبود انقد داییمو واسطه قرار داد رفتن اومد خونمون خرم کرد ..ولی همه اون التماساشو ..گریه هاش یادش رفته الان بچه پررو😤😤

من جایے باختم ڪه فڪر ڪردم دارم به آرزو هام میرسم.

اخريش كه شوهرم شد:من هي ميرفتم ميشستم پيش مهمونا بعد باز پاميشدم ميرفتم توي اشپزخونه ميشستم

اخرم يبارش كه اومدم بشينم رو صندلي اشپزخونه زدم پايشو شكستم

يهو سكوت شد

منم گفتم بابا بابا صندلي شكست😂😂😂😂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته