جاری بزرگم هروقت میاد خونمون مهمونی سریع میشینه میگه صورتمو اصلاح کن صورتشم پره مو و ریشه...الان زنگ زده گفته میخوام بیام خونتون منم هیچ حال و حوصله ی بندانداختن ندارم موندم چکار کنم
انگشتتو چسب میچی کن بگو زخم شدن دردم دارن
کمرتو باچادرببند بگو پری ام
راحت بهش بگو
یه جوری بگیر کلی دردش بیاد دفعه بعد نیاد😕
دستتو با باند بپیچ بگو درد میکنه😶
یه چسب بزن به دستت یا ببندش بگو نمیتونم
یه چند بار اینطوری کنی دیگه نمیگه
یکم زردچوبه ام بزن صورتت یکم زد شه
رک بگو عزیزم امروز حال ندارم.اگه میتونی وحالش رو داری براش بنداز نداری کسی مجبورت نکرده
تا اومد بگو وای گردنمو دستم درد میکنه
دیگه روش نمیشه بگه🤔
فک کردم چیشده!
خب بکن به دستت نمیچسبه که 😒
بگو اینقدر انگشتام درد میکنه دکتر گفته باهاش کارهای این مدلی نکنم تا دیگه نگه بهت
من یکی دوبار عمه شوهرم وخواهرشوهرم گفتن صورتموبندمیندازی منم گفتم اصلابلدنیستم
درصورتی که کاملابلدم... والا .. میخوان که دوقرون ندن برن ارایشگاه میان کمر مارو داغون میکنن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
