اگر کسي بيمارستان امام خميني رو رفته باشه ميدونه چجور جايي هست..خداروشکر زنده اومدم بيرون .سه بار امپول بي حسي رو زد تو کمرم برا سر کردن که دوبارش زد به عصب..پام ميرفت بالا و کوبيده ميشد به تخت..خواهر زادم که هوشبر هست ميگفت شانس اوردي فلجت نکردن ..اينقد وحشتناک بود که با رضايت شوهرم زودتر از زمان ترخيصم فرار کردم از بيمارستان
خدا نکنه ايشالا به سلامتي زايمان کني..
منو قبل عمل تو بيمارستانم بردن برا سونو و گفتن چسبندگي داره و يه تيم پزشکي کامل اماده کردن و بانک خون که احتنالا خونريزي شديد رو ميدادن...
نميدونم گاهي ميگم شايدم بود و خدا معجزه کرد..
من پيش دکتر حنطوش زاده هم رفتم حتي اجازه نداد ام ار اي کنم گفت جاي مطمئني رفتي لازم به تکرار نيست
فريده اسماعيل بيگي. اينقدم خودشونو دشت بالا گرفتن که ديگه خدارو هم بنده نيستن..به من ميگه هيچ کس عملت رو قبول نميکنه اگرم من قبول کنم با رضايت خودت و اينکه تجربه اينجور عملرو داشته باشم..اينقد دلم شکست اشکام شروع کرد ريختن..يه خانم مسني تو مطب بود و داشت حرفامونو ميشنيد..يه شکلات از جيبش دراورد داد بهم گفت تبرکه ..بسپر به خدا ..بعدم اين خانم به اصطلاح دکتر
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
