منی که عاشق بچه بودم و واسش جون میدادم فهمیدم شوهرم اسپرمش ضعیفه بعد از کلی دوا و درمون و شنیدن طعنه های مردم باردارم شدم.نمیدونید چقدر خوشحال بودم اما درست شبی که با خوشحالی تمام خوابیدم که فردا برم صدای قلبشو بشنوم خونریزی کردم و سقط شد😭نمیدونید چی کشیدم بعد از اون کلی دوا و درمون کلی راز و نیاز با خدا تو شبای قدر اونقدر صداش زدم نا نمونده بود برام که خدا جوابمو داد بعد بعد ماه رمضون باردار شدم.نمیدونید بخدا چه حالی شدم چقدر سجده شکر کردم...ولی الان تمام علایم بارداریم از بین رفته بازم لکه دارم دقیقا علایم سقط قبلی مو دارم...بخدا سرم داره منفجر میشه.تورو بخدا قسمتون میدم دعا کنید که قراره این یکی هم نمونه خدا یا جونمو بگیره یا حافظمو که دیگه بهش فکر نکنم😭😭😭
به خدا توکل کن، این حرفا رو نزن. ازش خیر بخواه. نمیدونی خیرت در بلند مدت تو چیه...
منم ازش خیر خواستم به خداوندی خودش فقط ازش خیر خواستم سپردم به خودش.اما چه میدونی درونم چیه؟چه میدونی حرف مردم چیه.درسته الان میگی به حرف مردم توجه نکن.ولی آخه مگه میشه؟مگه میتونم؟وقتی هر لحظه جلو چشمامن
من تجربشو دارم حالت طبیعیه ولی برو دکتر دنبال درمان فقط نباید دعا کرد .اسپرم ضعیف ممکنه سقط بشه .منم افسرده شده بودم رفتم آی وی اف ولی الان فهمیدم نباید زندگی زهر خودم میکردم