بچه ها من ۶ ماه عقد کردم قبل از عقد همسرم منو تو عروسی یکی از فامیلا دید و خوشش اومد بعد از طریق خواهرش بهم گفت ک از من خوشش اومده و دوس داره بهش یه فرصت بدم منم ک ازش بدم نیومده بود یکم طاقچه بالا گذاشتم ولی بعد دو هفته اوکی دادم پنج ماه باهم دوست بودیم پنج ماهی ک شیرین ترین روزای عمرم بود انگار این پنج ماه از عمرم نبود اصلا ازم خواستگاری کرد و بعدم همه چی جدی تر شد و عقد کردیم ولی عقد کردن همانا و جهنم شدن زندگیمون همان😭😭😭😭 هرشب دعوا هرشب بحث شبی نیست ک من با گریه نخوابم اون اعصاب داغون نخوابه نمیدونم چکار کنم هم همو دوس داریم هم نمیتونیم هیچکدوممون کوتاه بیایم ترخدا کمک کنید چ خاکی تو سر کنم زندگیم داره بهم میریزه دیشب بهم گفت کم کم دارم ب این نتیجه میرسم عجله کردیم دنیا رو سرم خراب شد 😭😭😭😭😭