سلام دوستان اولش بگم اینا همه حقیقت زندگی منه خدا شاهده و میدونه اگه کسی میخواد بیاد بگه دروغ میگم نیاد اصلا دوم من نمیتونم طلاق بگیرم چون یه دختر بچه ی 4 ساله دارم و یه پدر مریض و خواهر برادر دم بخت که نمیتونم زندگی اونا رو هم خراب کنم به خاطر خودم تو رو خدا منو راهنمایی کنید چی کار کنم من 10 ساله ازدواج کردم و یه دختر 4 ساله دارم
بگو عزیزم
منتظریم
تعریف کن
بعد از ده سال
تعریف کن‌عزیزم ببینیم چی شده
مشکلت چیه عزیزم
بگووووو
خب بقیش
5 سال اول زندگی با شوهرم زیاد مشکل نداشتم نکه نداشتم اما خب بیشتر مربوط به خانواده هامون بود مشکل ما اما عاشق هم بودیم و خوش شوهرم هیچی نداشت اومد خواستگاری من یه پسر دانشجو که تازه رفته بود سر کار خیلی مهربون بود باهام اما قاتی میکرد بد قاتی میکرد تا اینکه اصرار کردم فوق لیسانس بگیره اصرار کردم لباس پوشیدنش عوض بشه یه جورایی عوضش کردم تا اینکه بهش پیشنهاد کار تو تهران شد
خیلی خوشحال شدم که پیشرفت کرده و یه کار خوب بهش پیشنهاد شده باهاش راهی تهران شدم و خونه گرفتیم و اسباب بردیم تهران اما همون شب اول کذایی یه چیزی فهمیدم اینکه با یه دختره تو واتس آپ ارتباط داره
خب؟!احتمال میدم خیانت کرده متاسفانه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
