اینکه شما به بقیه داری میگی چرا بچه آوردیو نمیتونم درک کنم!
اصلا فک نمیکنم بچه دار شدن بقیه ربطی به ما داشته باشه یه مساله شخصیه بین زن و شوهر!
کتاب رو برای شناخت بیشتر از خودت بخون
برای روشهای پرورش کودک سالم
اما در مورد رضایت از زندگی..حالت اگر تو زندگی خوبِ، یعنی اوضاع خوبه...
آیا حالت خوب؟
شادی تو زندگی ات جریان داره؟ عشق وجود داره؟
انگار همه ذهنت پر شده از مسائل مالی...اینها باید برات کاملا حل شده باشه
اصلا نمیخوام مالشو!
بخوره تو سرش،
با درآمدم هر کاری بخوام خودم میکنم!
مشکلم اینجاست که این مرد به من بی اعتماده که ازم مخفی میکنه!
از خدا خواستم روزیمو به خودم بده، خدا هم کم نذاشته!
اما میگم مردی که بی اعتماده بچه رو می خواد چه کار!
موضوع اعتماد نیست
این ویژگی شخصیتی همسرتان هست...ایشون میخواد کنترل امور دستش باشه...به خودش و عقلانیت خودش فقط اعتماد داره...دیدگاهش این هست و این دیدگاه حاصل این ۳۰ و خورده ای سال زندگی ایشون هست
نمی تونی تو ۲ سال تاثیر این ۳۰ و...سال رو پاک کنی
به نظرم چون درامد داری و مستقلی و پولت برا خودته شوهرت هم سهمشو از اون قسمت جدا کرده اگه تو هم درامدت تو خونه خرج میکردی بیشتر یکی بودین و باید اعتماد همسرت تو مسایل مادی بدست بیاری و اون بدونه اون مسایل برات ارزش مادی نداره و تو اونو بخاطر خودش میخوای بچه هم اولی بیار دومی حوصلت نمیگیره
از نظر روانشناسی ۲سال لازمه تا یکیو کامل بشناسی تو این ۲سال کامل شناختیش یا هنو شخصیت مجهولم داره پیشت؟
فقط این موضوعه مخفی کاریه مالی رو نمیدنم،
وگرنه از همه نظر بهش اعتماد دارم و میدونم صادقه
و مطمینم خیلی دوستم داره،
کلا اهله خانوادست!
همه جا با همیم
سطح اعتقاداتشم میدونم!
اما این موضوع رو مخمه
چند بارم باش حرف زدم میگه سنده هرچی دارم دستته!
اما میدونم چند تا دیگه خونه به نامشه که از من مخفی کرده!
فهمیدم!
پس به نظر شما واسه بچه دار شدن این موضوع ، موضوعه مهمی نیست؟
راستش به جز چیزایی که ازم مخفی کرده همه سند و مدارکش دسته منه، همیشه از من میپرسه کجاست!
حتی پاس و دلار و سکه و ....
من میگم اگه مشکله حادیه بچه دار شدنمو به تعویق بندازم!
بجاي اينكهنظر مارو بخواي نظر شوهر ت رو برو بپرس
