2777
2789
عنوان

داستان۱

| مشاهده متن کامل بحث + 5078 بازدید | 255 پست

بعد از بستن چمدون

نوشین راهیه خونه عمه پدری شد

وقتی رسید ازش ب خوبی استقبال شد و نوشین خوشحال بود ک ب اونجا اومده

یکسال گذشت

اما نوشین همون دختری بود ک یکساله پیش ب ده اومد

عمه برای پدر نوشین نامه ای داد ک منم با ازدواج موشین موافقم

چون نوشین دختری نبود ک بشه عوضش کرد

با رسیدن نامه ب دسته مشهدی حسین دوباره غم نشست رو دلشون و در جواب نامه مشهدی حسین خواست ک نوشین و راهیه خونه کنه

تو همین وقتم ب کدخدا خبر رسید ک نوشین ب ده برمیگرده

اما جالب اینجا بود ک هیچکس راضی نبود ک نوشین عروس پسرش بشه

پس اهالی تصمیمه دیگه ای برای نوشین گرفتن


با رسیدن نوشین ب ده پچ پچ ها دوباره شروع شد و نوشین هم زیاد از برگشتن خوشحال نبود


موقع شام پدر ب نوشین میگ ک تصمیم دارن اون و پیش لیلا آشپز کدخدای ده بالا بفرستن ک هم سرش گرم بشه هم آشپزی یا  بگیره

میگفتن لیلا خیلی بداخلاقه و هر دختری ک رفته زیر دستش مطیع شده


خلاصه نوشین بازم کوله بارش و میبنده و راهیه ده بالا میشه


همه بار اول ثبت نام کردن پس انقد نگیدکاربریت یا عضویتت مبارک از نظرم خوشت نیومد مشکل خودته سوال کردی  از قضاوت متنفرم پس ن بکن ن میکنم قبل از هر حرفی یکم فکر کردن بد نیست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

دوستان اونموقع چون سواد نداشتن ب کسایی ک مسافر میبردن پیغام میدادن ک فلان چیز و ب فلانی  بگو 

منظورم از نامه این بودا حاشیه سازی نکنین😒

همه بار اول ثبت نام کردن پس انقد نگیدکاربریت یا عضویتت مبارک از نظرم خوشت نیومد مشکل خودته سوال کردی  از قضاوت متنفرم پس ن بکن ن میکنم قبل از هر حرفی یکم فکر کردن بد نیست

برخلاف دفعه قبل استقبال چشم گیری از نوشین نمیشه و اون مستقیم پیش لیلا میره

لیلا یه زن درشت هیکل و مردونه صفتی بود

از همون اول شروع کرد ب گفتن قانونای آشپزخونه و اینکه اینجا بچه بازی و خونه خاله نیست

خلاصه ک نوشین اونجا کارش و شروع میکنه





حالا نوشین ۱۵ سالشه

تو این چندوقتی ک اونجا بود خب  رسید ک اوضاع پدر و مادرش خوبه و دیگ کسی ب نوشین فکر نمیکنه تا اینکه خبر میاد برای نوشین خواستگار پیدا شده

خواستگار از آشناهای پسر کدخدا بود

۳۲سالش بود

قبلا ازدواج کرده بود اما زنش ازش جدا شده بود

ب پدر نوشین میگن ک اگ دخترتو ندی بره میمونه رو دستت و کله آبادی میفهمن دخترت مجنونه اونوقت دیگ آبرویی نمیمونه براتون



نوشین اما اینبار نوشین قبل نبود

میدونست ک اگ قبول نکنه بدبختی دوباره میره در خونشون و میزنه

پس اینبار قبل اجازه پدر خودش قبول میکنه و ب پدرش پیغام میده ک من موافقم

پدر نوشینم خوشحال از اینکه دخترش بلاخره سر عقل اومده



خلاصه نوشین ازدواج میکنه

همه بار اول ثبت نام کردن پس انقد نگیدکاربریت یا عضویتت مبارک از نظرم خوشت نیومد مشکل خودته سوال کردی  از قضاوت متنفرم پس ن بکن ن میکنم قبل از هر حرفی یکم فکر کردن بد نیست

بعد از مراسم ازدواج نوشین با شوهری ک ۱۷ سال ازش بزرگتر بود راهیه شهر میشن

شوهره نوشین تو شهر کار میکرد و خونه داشت

۶ماه از ازدواجشون میگذشت

اما گذشت همین ۶ ماه زمان راحتی نبود

توی این ۶ ماه نوشین ۱۵ ساله قد زن ۵۰ ساله پیر شده بود

هرشب کتکی بود ک از شوهرش میخورد

و روزی نبود ک از ترس رسیدن شب  ب خودش نپیچه

شوهره نوشین از صبح ک میرفت در و روش میبست تا شب ک برمیگشت و من باب هرشب شروع میکرد بی دلیل کتک زدن

هرچی نوشین میگفت چرا میزنی

در جواب فقط خنده های نفرت انگیز شوهرش عایدش میشد


یروز ک نوشین حال خوشی نداشت ب شوهرش میگ ک امروز زود بیا و منو دکتر ببر

حالم خوب نی

شوهره نوشینم ک خوراکش کتک بود منتظر بود تا یذره باهاش بحث کنه

گفت تو ک چیزیت نی از بس خوردی چاق شدی الان زده زیره دلت

نوشینم عاجزانه نگاهش میکرد

اما شوهرش این چیزا حالیش نبود

بحث ک بالا میگیره کتک شروع میشه و آخرش در و میبنده و میره

تو همین زمان نوشین حالش بدتر شده بود و داد و جیغایی ک تو این ۶ ماه خورده بود و دم نزده بود گلوش و چنگ میزد

شروع کرد داد زدن و کمک خواستن


درد داشت


همه بار اول ثبت نام کردن پس انقد نگیدکاربریت یا عضویتت مبارک از نظرم خوشت نیومد مشکل خودته سوال کردی  از قضاوت متنفرم پس ن بکن ن میکنم قبل از هر حرفی یکم فکر کردن بد نیست

بچه ها دارم تایپ میکنما بوخودا ☺

همه بار اول ثبت نام کردن پس انقد نگیدکاربریت یا عضویتت مبارک از نظرم خوشت نیومد مشکل خودته سوال کردی  از قضاوت متنفرم پس ن بکن ن میکنم قبل از هر حرفی یکم فکر کردن بد نیست

خدایی اینهمه رو پست اول میذاشتم هیکدوم نمیخوندینا 

پس صبور باشین 

دارم همه رو تایپ میکنم تو نوت ک یدفعه بزارم 

همه بار اول ثبت نام کردن پس انقد نگیدکاربریت یا عضویتت مبارک از نظرم خوشت نیومد مشکل خودته سوال کردی  از قضاوت متنفرم پس ن بکن ن میکنم قبل از هر حرفی یکم فکر کردن بد نیست

لایکم کن بیام بخونم

باشه عزیزم💖

همه بار اول ثبت نام کردن پس انقد نگیدکاربریت یا عضویتت مبارک از نظرم خوشت نیومد مشکل خودته سوال کردی  از قضاوت متنفرم پس ن بکن ن میکنم قبل از هر حرفی یکم فکر کردن بد نیست

انگشتم پوکید بسکه ب روز رسانیو زدم

لایکت میکنم عزیزم زحمتت میشه💖☺

همه بار اول ثبت نام کردن پس انقد نگیدکاربریت یا عضویتت مبارک از نظرم خوشت نیومد مشکل خودته سوال کردی  از قضاوت متنفرم پس ن بکن ن میکنم قبل از هر حرفی یکم فکر کردن بد نیست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792