2777
2789

اولش چی باشه؟

((📖تاپیک کتابخوانی📖))((🎵تاپیک آهنگ🎵))در دیدگان آینه‌ها گوئی حرکات و رنگها و تصاویر وارونه منعکس می‌گشت و برفراز سر دلقکان پست و چهرۀ وقیح فواحش یک هالۀ مقدس نورانی مانند چتر مشتعلی می‌سوخت. خورشید مرده بود، خورشید مرده بود و فردا در ذهن کودکان مفهوم گنگ گمشده‌ای داشت. آنها غرابت این لفظ کهنه را در مشق‌های خود با لکهٔ درشت سیاهی تصویر می‌نمودند. مردم، گروه ساقط مردم، دل‌مرده و تکیده و مبهوت در زیر بار شوم جسدهاشان از غربتی به غربت دیگر می‌رفتند و میل دردناک جنایت در دستهایشان متورم می‌شد. آه، ای صدای زندانی... آیا شکوه یأس تو هرگز از هیچ سوی این شب منفور نقبی به سوی نور نخواهد زد؟ آه، ای صدای زندانی... ای آخرین صدای صداها... (فروغ فرخزاد- آیه‌های زمینی)

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من میخوام سلین بذارم دوستان نظربدین لطفا

 ‏تو زندگیتون دنبال آدم‌های سیر باشین سیر از مهمونی، سیر از جنس مخالف، سیر از خوشی‌های موقت، سیر از پول آدم‌های گشنه فقط به روحتون آسیب میزنندختر و پسر هم نداره !👌😊    گریس : تو فک کردی من یه فاحشه ام!!تامی : همه ی ما فاحشه ایم گریس، فقط بخش های مختلفی از بدنمون رو میفروشیم،یکی فکرشو میفروشه یکی شعورشو یکی انسانیت ...
من میخوام سلین بذارم دوستان نظربدین لطفا

ندوس

از یه طرف فامیل نویسنده مورد علاقمه

از یه طرف اسم یه آشنایی که خیلی آدم مزخرفیه

حس دوگانه بهش دارم :))


((📖تاپیک کتابخوانی📖))((🎵تاپیک آهنگ🎵))در دیدگان آینه‌ها گوئی حرکات و رنگها و تصاویر وارونه منعکس می‌گشت و برفراز سر دلقکان پست و چهرۀ وقیح فواحش یک هالۀ مقدس نورانی مانند چتر مشتعلی می‌سوخت. خورشید مرده بود، خورشید مرده بود و فردا در ذهن کودکان مفهوم گنگ گمشده‌ای داشت. آنها غرابت این لفظ کهنه را در مشق‌های خود با لکهٔ درشت سیاهی تصویر می‌نمودند. مردم، گروه ساقط مردم، دل‌مرده و تکیده و مبهوت در زیر بار شوم جسدهاشان از غربتی به غربت دیگر می‌رفتند و میل دردناک جنایت در دستهایشان متورم می‌شد. آه، ای صدای زندانی... آیا شکوه یأس تو هرگز از هیچ سوی این شب منفور نقبی به سوی نور نخواهد زد؟ آه، ای صدای زندانی... ای آخرین صدای صداها... (فروغ فرخزاد- آیه‌های زمینی)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792