2777
2789
عنوان

سوتی هایی که توو مجالس مهم براتون پیش اومده

| مشاهده متن کامل بحث + 1402 بازدید | 78 پست

خونه عمه شوهرم دعوت بودیم شوهرم با عموهایش داشت حرف می‌زد منم به شوخی گفتم الکی اونم گفت تو بمیری راست میگم عزیزم 🤨🤨

منم حواسم نبود نه گزاشتم نه برداشتم گفتم من چرا انشاالله عمت بمیره 

یهو یادم اومد کجام بین 3 تا عمه هاشو دو تا عموش 😥😥

فوری صحنه رو ترک کردم 🤤🤤

شب خواستگاریم ی جوری قهقهه زدم ک تا عمر دارم ن خودم یادم میره ن کسایی ک اونشب بودن

خدااااایا😭

از همون اول خود واقعیمو نشون دادم ب این خانواده

اگه توهین میکنی و جوابتو نمیدم،فکر نکن نمیتونم، شخصیتم اجازه نمیده با آدمای بی ارزش دهن به دهن بشم....

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خاله ی من تو ی مجلس  خواستگاری دخترش میخواسته از بچه اش تعریف کنه و بگه نجابت دارن  گفته بود والا بچه های من همشون جنابت دارن 

در کتابها بنویسید و در تاریخ ثبت کنید که ما در خواب بودیم که سردار رفت... ارام بخواب سردارشهید وقت بیداری ماست... فقط دلمان تنگ میشود....  

سلام🖐🖐

صدای منو میشنوید از پر بازدیدا_نی نی سایت😎😎

لطفا  اگه دلتون خواست،برای سلامتی یکی از اقواممون که بیماری سختی داره صلوات بفرستید🌹🌻🌹🌻


🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم🌹

عروسی آبجیم😥😥😥😥

از پله ها که رفتم بالا چند نفر بلند گفتن خواهر عروسه...

منم جو گرفت اومدم با ناز راه برم پاهام گره خورد با کفش پاشنه ده سانتیم خوردم زمین

روم نمیشد پاشم😁😁😁

یه بارم زنگ زدم به آژانس می‌شناختمون از بس ماشین گرفتیم 

گفتم ببخشید ماشین در خدمتم هست؟ یهو دیدم دوستم روده بر شده فهمیدم ای دل غافل بازم سوتی دادم جالبه رزروشن گفت بله خانوم مهدوی ماشین در خدمتتون هست 🤣

خیلی باحال بود 🤣🤣🤣🤣

جان مادر بعد از ۴ سال انتظار آمدی 😍خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس،بزرگترین نعمت و با شکوه ترین لحظات دانستنی.... خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم ،بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم ....بگذار آرام باشم ...ب کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی ...فاش میگویم این حس را تاکنون لمس نکرده بودم ...اینگونه عاشقی  کردن را خودت ب من آموختی...احساس خودت ب تمام بنده هایت ...آری حس مادری ام را میگویم 
خونه عمه شوهرم دعوت بودیم شوهرم با عموهایش داشت حرف می‌زد منم به شوخی گفتم الکی اونم گفت تو بمیری را ...

الهییییییییی 

در کتابها بنویسید و در تاریخ ثبت کنید که ما در خواب بودیم که سردار رفت... ارام بخواب سردارشهید وقت بیداری ماست... فقط دلمان تنگ میشود....  

تو عروسیم آهنگ آرمین رستمی ک میگه عروس دومادو ببوس گزاشتن هر۳بار بوسیدم آخه مادرشوهرمم دستشو میگیره جلو دهنش میگه وای وای توفیلم هم افتاده ضایع تر ازمن دیگ نیست

گفته بودی که چرا محو تماشای منی، آنچنان مات که حتی مژه بر هم نزنی، مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود، ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی

شب خواستگاریم انننننقد هول بودم ک حواسم نبود چقد تن تن دارم راه میرم.شوهرم میکفت حس کردم میگ میگ اوند و رفت🤣🤣🤣🤣

خدایا من هرجور که فکر میکنم میبینم امکان نداره تو فقط بخاطر یه 🍎سیب مارو انداخته باشی رو زمین🌏...شاید باغتو آتیش زدن🔥؟شایدم عزرائیل و جبرئیل دست به یکی کرده باشن...🙏🙌😶
خونه عمه شوهرم دعوت بودیم شوهرم با عموهایش داشت حرف می‌زد منم به شوخی گفتم الکی اونم گفت تو بمیری را ...

وای منم جلو پدر شوهرم به شوهرم گفتم ارواح عمه ات  

پدر شوهرم فقط نگاه کرد 😊😊

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز