به نظرتون علتش چیه؟؟

والبته اخلاقیات دیگه ای هم داره ... که خیلی رو مخ منه.... درکل بگم هر کاری میکنه میره رو اعصاب من و کارای خوبی که میکنه اصلا به چشم من نمیاد . واینم بگم که مشکل اصلی من اینه که نمیتونم باهاش کنار بیام و از همه کاراش ایراد میگیرم و نمیتونم بپذیرمش و این مسئله هر روز داره بدتر میشه و همشحس میکنم دارم بچه داری میکنم تا شوهر داری

واقعا دلم براش میسوزه ولی یه حس نفرت و انتقام دارم بهش ...چون کارایی که خودش انجام میده رو اگه من انجام بدم به شدت عصبی میشه.... اوایل گاهی مثل خودش رفتار میکردم تا متوجه اشتباهاتش بشه ... ولی الان دیگه اصلا حوصله اش رو ندارم و واقعا میخوام جدا بشم .... کلافه ام کرده ... چند باری هم باهاش درباره جدایی حرف زدم ...

اره. توقع دارم . چون خواهرش منو کتک زد و این اقا نشسته بود نگاه میکرد ... میدونی خواهرش چرا اینکارو کرد؟ چون میگفت چرا تو وداداشم کنار هم نشستید ... چرا از وقتی تو داداشم نامزد کردید ... برادر من بیشتر به تو زنگ میزنه نه من... چون شب عروسی من روی سن وقتی من و برادرش دونفره میرقصیدیم یک دفعه اومد رو سن منو هل داد ... تو فیلم عروسی هم هست .. به نظرت رفت و امد کنیم باهاش؟