سلام .دیشب تولد شوهرم بود واسش سنگ تموم گذاشتم رفتم رستوران یه جا رزو کردم تم تولد واسش زدم و بهترین غذا و بهترین کادو . این تولد پای من 600تومن تموم شد. شانس گندم روز تولد من مسموم شدم و شب تو رستوران حالم بد بود .خلاصه با همه حال خرابیم خودمو نگه داشتم . بعدش واسه برگشت دیگه تحمل نکردم و بهش گفتم ببرم دکتر . گفت من دکتر قبول ندارم اینا آدمو مریض تر میکننو خودم ماساژت میدم خوب شی . خلاصه اولش نبردم ولی دیدم دارم بدتر میشم با هزارتا غور و نق منو برد بیمارستان .
مردا خوبی زیادی میزنه به دلشون.
خب
اخلاقش اونجوره ولش کن توهم به اندازه فهمش درکش کن
رفتیم دکتر گفت علائم حیاتیت خوبه اما برو پیش دکتر عمومی ببین چته . ازبس غور ونق زد گفتم نمیخاد منو ببری عمومی بریم خونه . رفتیم خونه دوساعت بعدش بدتر شدم . با گریه گفتم پاشو منو ببر دکتر .ولی ناخواسته منو برد کلی نق زد . عوض اینکه آرومم کنه دعوام میکرد. شوهرم اصلا ثبات شخصیتی نداره. صبح رفت خونشون که امشب دوستاش واسش تولد بگیرند از صبح تاحالا یه زنگ نزده ببینه حالم چطوره
خب نداره اون همه اذیت کشیده واسه شوهرش تولد گرفته.اونوقت واسه سلامتی که چقد حساسه با غر براش یه کاری کرده
خدایاچقدرآدمات باهم فرق دارن عیب نداره خوبیای دیگشوببین.الانم توتولدسرگرمه
چن سالشه؟
کادوی تولد هم دادی بهش؟
الان چطوری؟بهتری؟
سرماخوردگی بود مشکلت؟کاش قبل رستوران رفتن مسکنی چیزی میخوردی؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
