2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مبارکه عزیزم

پر از حس مثبت شدم

ان شاءالله به سلامتی🤩🤩🤩🤩🤩

آه از غمی که تازه شود باغمی دیگر 😭😭😭                                                             خدایا صبر بده به ما زمانی که لا نعلم الا خیرا  دیگر رو با بغض و گریه میشنویم،زمانی که دیگر ابراهیمی پشت سر نیست😭                                      تعریف میکنه ،میگه رفتم سر قبر دیدم هی داره با خودش میگه مادر کاش به جای تو من رو میزدن و گریه میکرد،مادره دیگه.....(مادر شهید آرمان علی وردی)

ای جانم راسته مبارکه عزیزم برا ماهم دعا کن این لحظه رو ببینم و باردار بشم از ته دلم برات خوشحال شدم برات صلوات فرستادم

میشه برا مامان شدنم و همه منتظرا یه صلوات بفرستید ممنون😚😘😙
حتما .حتما حتما.دارم میرم نماز شکر بخونم.

ما منتظرا رویادت نره،😔😔😔😔

خدایا بنده هات بدجوری داغونم کردن.خودت منومیبینی چه روزای رو میگذرونم خودت به دلم آرامش بده خیلی محتاج آرامشم....1400/4/28

حالا من چرا انقدر ذوق کردم!

خوبه بچه خودم نیست وگرنه سکته میکردم لابد

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
🤣نه بابا از خواب بیدارش کردم داشتم گریه میکردم ترسید بعد بهش نشون دادم.

من وقتی  بی بی چک مثبت شد دستام میلرزید رنگم پریده بود

خونه مامانم بودم

آه از غمی که تازه شود باغمی دیگر 😭😭😭                                                             خدایا صبر بده به ما زمانی که لا نعلم الا خیرا  دیگر رو با بغض و گریه میشنویم،زمانی که دیگر ابراهیمی پشت سر نیست😭                                      تعریف میکنه ،میگه رفتم سر قبر دیدم هی داره با خودش میگه مادر کاش به جای تو من رو میزدن و گریه میکرد،مادره دیگه.....(مادر شهید آرمان علی وردی)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792