2777
2789
عنوان

خاطره من از عروسی های قدیم

1763 بازدید | 26 پست

وای عروسی پسر عمه بزرگم بود عمم تازه جلو خونه قدیمیش یه خونه جدید ساخته بود پنجرهاش از این پنجره های رفلکس سبز بود که شب از تو اتاق  اینه است از بیرون مشخصه من 13سالم بود همه مردو زن رو سکو (تراس)نشسته بودن در حال بزن برقص من خیلی خجالتی بودم رفتم تو حال دیدم کل پنجره ها اینه است اصلا فکر نمیگردم از بیرون معلوم باشه روسری برداشتم  جلو شیشه داشتم مثل فرفره میرقصیدم یهو داداشم اومو تو گفت میمون هم دارن نگات میکنن😳

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

😂😂😂

_چرا همیشه به چشمام میگی لعنتی                                      _"نمیدونم عزیزم .......چشمات غرقم میکن.....وقتی تو تیله های زلال چشمات خیره میشم .....یهو به خودم میام میبینم یادم رفته نفس بکشم....چشمات شفافه ....برق میزنه .....خودم تو مردمکش میبینم.....صادقه .....انگار باهام حرف میزنه .....نمیدونم سونیا.....ولی قطعا چشم هات لعنتی ...."                                                                                 بله عکس خودم

وای 😂😂😂😂😂

دوستای گلم این تجربه ی من از رژیمه قبله بارداری و تعیین جنسیته نی نیه❤️اگه به کارتون اومد برام یه صلوات بفرستید🤱🤱🤰🤰🤰                                              https://www.ninisite.com/discussion/topic/3060426/تجربه-ی-من-از-رژیم-قبله-بارداری-و-جنسیته-نی-نی؟page=۱1

من یادمه قدیما شیو کردن موی دست و پا اصلا مد نبود

(حالا خانمهای متاهل پاهاشون رو شیو میکردن ولی دست اصلاااااااا😁😁😁😁😁)

روز جهاز دختر عموم بود

عروس با یه کاسه اب نشسته بود موهای پاهاش رو خیس میکرد و میخوابوند جوراب شلواریش رو با احتیاط میکشید بالا که خواب موهاش بهم نریزه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

مگر تا کجا گرسنه ایم؟ 😔 هنگام اذان مغرب جلوی یکی از هیات های عزاداری مستقر در میدان فاطمی صفی بی سابقه و بسیار طولانی برای دریافت غذای مجانی بود که انسان راشگفت زده می کرد. هر شب چنین است. تعداد افراد ایستاده در صف را نشمردم، اما به جد می توانم بگویم که بیش از هزار نفر بودند. آنها نه تنها متکدی و کارتن خواب و مسکین به نظر نمی رسیدند، بلکه مردان و زنانی شیک و آراسته با لباس های تمیز و بعضاً با دماغ های عمل کرده و هیکل هایی ساخته و پرداخته به نیروی دمبل و هالتر و رژیم غذایی و عمل های معجزه گر جسمانی و صورتهای آرایش کرده و خلاصه با ظاهری تأثیرگذار متناسب با #فرهنگ ظاهر پرور موجود بودند و صفی چند صد متری عجیبی تشکیل داده بودند. براستی این صف با آن اعضای منتظرِ مصممِ خستگی ناپذیر مرا شگفت زده نمود، به گونه ای که نمی توانستم باور کنم که مردم در صف ایستاده انسانهایی گرسنه و نیازمندند که شب در خانه بی شام اند. یاد خاطرات چرچیل افتادم که وقتی از او پرسیدند: چگونه [جنوب] ایران را بدون مقاومت اشغال کردی، گفت: از تجربیات آشپز احمد شاه قاجار استفاده کردیم که به ما گفت: اگر مردم ایران را به صرف غذا دعوت کنید، نمی پرسند صاحب خانه ای که غذا می دهد، کیست. اگر به آنها وعده‌ ی غذا بدهید، طالب چیزی دیگر نیستند. وقتی می خواستیم وارد ایران بشویم، به بی بی سی دستور دادیم هر روز در رادیو اعلام کند متفقین می خواهند برای شما کیسه های آرد بیاورند. وقتی ما وارد ایران می شدیم، مردم همه در صف بودند برای گرفتن آرد! نتیجه اینکه این مردم اگر به مال مفت برسند، سیر هم که باشند، باز هم می خورند، یا می برند.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز