2777
2789
عنوان

شوهر وابسته

601 بازدید | 38 پست

دوستان همسر من مرد خیلی خوبیه ...اما....

اما داره....

ولی به خانوادش خیلی وابستس...چون پدرشون یه کسالتی دارن میگه من بایدهر روز  بهشون سر بزنم در صورتی که مادر شوهرم کاملا اوکی و هیچ مشکلی نداره و چون بازنشسته هم هستن حقوقشون درسته یعنی بخاطر مالی اصن وابسته نیستن همین که شوهرم دم به دقیقه خونهشونه این منو بهم میریزه ... خب منم دوست ندارم تنها بره اونجا خیلی و از طرفی هم اینقد ازشون رفتار سرد میبینم اصن دوست ندارم که برم...کلا سردن و قبلا هم تاپیک زدم فقط بچه ها ی خودشونو ادم حساب میکنن من هیچی...پشم....همشم از اون نگاهای تو هیچی نیستی واسمون بهم دارن...

هر باز که میرم اونجا از بس نگاهای بدی بهم میشه یا از حرفای تحقیر امیزشون بهم میریزم واقعا جالم گرفتس و گریه میکنم ....وای دارم داغون میشم...نمیدونم چجوری قانعش کنم که بابا جان... این مادر شمام نسبت به همسرش تعهداتی داهر همه چی رو که تو نباید انجام بدی...اوتا بای قبول کنن تو مستقلی

من سعی کردم از یه جایی بعد همه چیو به خدا بسپارم و توکل کنم به خودش و سپاسگزار نعمتهاش باشم...💗

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چقد ازین موارد زیاده هرروز صدتا تاپیک این مدلی میبینم

چقدم قضیزه عم انگیزه.... حل شدنی هم نیس چون نمیتونن بین تو و خانواده یکی رو انتخاب کنن

من سعی کردم از یه جایی بعد همه چیو به خدا بسپارم و توکل کنم به خودش و سپاسگزار نعمتهاش باشم...💗

شما نرو. اما حق نداری اون رو از رفتن به خونه ی پدرش منع کنی. اگه از هر لحاظ بهت رسیدگی میکنه. بزار بره. خدای ناکرده اگه پدرش فوت کنه. عذاب وجدان میگیره و تو رو مقصر میدونه که چرا نزاشتی بیشتر بهسون سر بزنم. 

تنها زمانى “صبور”خواهى شد،که “صبر”را یک”قدرت”بدانی نه یک “ضعف”…آنچه “ویران مان” مى کند“روزگار” نیست !حوصله ی “کوچک”براى “آرزوهاى بزرگ” ماست …........................................................................دو چیز شخصیت ات را تعین می کند :صبر وقتی چیزی نداری رفتارت وقتی همه چیز داری !

همسر من باوجود اینکه پدرشون بیماری ندارن هم هرروز میرن پیششون... کلا بیشتر مردا همینجوری ان... تا خونه مادر پدرن همش فراری هستن، به محض اینکه زن میگیرن دم به دقه خونه باباهاشونن😒

لطفا برای سلامتی هر چه سریعتر مادرم دعا کنید😔ممنونم‌ ☘☘☘☘☘☘
شما نرو. اما حق نداری اون رو از رفتن به خونه ی پدرش منع کنی. اگه از هر لحاظ بهت رسیدگی میکنه. بزار ب ...


خب قصییه که به همینجاها ختم نمیشه..هر تفریحی که ما داریم اونا رو هم باهامون همراه میکنه ....یعنی همش با اونا بودن ....

من سعی کردم از یه جایی بعد همه چیو به خدا بسپارم و توکل کنم به خودش و سپاسگزار نعمتهاش باشم...💗

آدم از ذپدر مادرش نمیتونه بگذره ،ولی دیگ نباید زندگیشو گذاشت کنار بچسبه به خانواده اش،حالا ک متاهله باید رفتارش رو درست کنه

منم از اين وابستگي ديگه حالم بهم ميخوره

تازه حالا شما يجوري خودشو مسئول زسيدگي به خونوادش ميبينه

من چي بگم كه همش انتظار داره خواهر برادرش راهنماييش كنن و ديگران مسئولش باشن اينو بكن اونكارو نكن 

تازه تا كاري ميخواد كنه كه بلد نيس زنگ ميزنه خواهرش كه چكار كنم از اين بابت حس ميكنم يه بچه ي چندساله س

خدايا تمام اميد من تويي.. فقط از تو ميخوام...
خب قصییه که به همینجاها ختم نمیشه..هر تفریحی که ما داریم اونا رو هم باهامون همراه میکنه ....یعنی همش ...

باهاش بشین منتطقی حرف بزن. بگو من نمیگم نرو خونه ی پدرت  و یا رابطه اتو باهاشون قطع کن. اصلا دوست هم ندارم اینجوری بشه. اما ما هم خانواده ی تو هستیم و در اولویت قرار داریم میتونی هم به خانواده ی پدرت سر بزنی و کنارشون باشی هم میتونی در کنار ما باشی و با هم خوش بگذرونیم. 

تنها زمانى “صبور”خواهى شد،که “صبر”را یک”قدرت”بدانی نه یک “ضعف”…آنچه “ویران مان” مى کند“روزگار” نیست !حوصله ی “کوچک”براى “آرزوهاى بزرگ” ماست …........................................................................دو چیز شخصیت ات را تعین می کند :صبر وقتی چیزی نداری رفتارت وقتی همه چیز داری !

خب حالا من چیکر کنم این وسط....

من نمیتونم دید اونا رو عوض کنم نسبت به خودم ....همسرمم نمیتونم قانع کنم که تو مستقلی و اعتدالو برقرار کن...گاهی وقتا میگم طلاق بگیرم بزار بره بشینه ور دل مامان جونش تا جونش در آد

من سعی کردم از یه جایی بعد همه چیو به خدا بسپارم و توکل کنم به خودش و سپاسگزار نعمتهاش باشم...💗
باهاش بشین منتطقی حرف بزن. بگو من نمیگم نرو خونه ی پدرت  و یا رابطه اتو باهاشون قطع کن. اصلا دو ...


خب چجوزی خوش بگدرونیم وقتی تا حرف از سفر میشه میگه به بابام هم بگم ببریشمون😭😭😭😭

من سعی کردم از یه جایی بعد همه چیو به خدا بسپارم و توکل کنم به خودش و سپاسگزار نعمتهاش باشم...💗
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792