شوهر وابسته به مادر

یعنی ماهم مادرشوهر بشیم اینجوری میشیم؟من اصلا از آویزوون بودن خوشم نمیاد حتی کاری نمیکنم که حس کنم دارم آویزوون شوهرم میشه چه برسه بعدا بخام آویزوون پسروعروسم بشم بعضی وقتا میگم یعنی این مادرشوهر من غرور نداره پیش خودش چه فکری میکنه که ول کنمون نیس

استارتر منم اومدم بگم مادرشوهر منم خیلی اویزونه.خودش شوهرش سرحال و قبراق اما برا خرید ی بطری شیر با شوهر من میره.خدا لعنتش کنه اونروز رفتم سوار ماشین شم دیدم خانم لوتر از من رو صندلی جلو لم داده وای یعنی میخواستم خفش کنم تن لشو.من تاحالا مسافرت دونفری نداشتم با شوهرم.یا با خانواده خودم رفتیم یا با خونواده اون.دوروز پیش ی توافقی کردم با شوهرم اینکه ن با خونواده من ن با خونواده اون مسافرت نریم اگرم رفتیم دونفری بریم.خدا کنه عملی بشه

حالیشون نیس این چیزا!فقط میخوان بچسبن به پسرشون،فکر میکنن اول مال اوناس بعد مال زنشون،یا کلا فقط مال اوناس،من که به شوهرم میگم مادر تو فقط میخاست یک عروسک بگیره بده دستت تا تو خوشحال باشی همین!نمی خواست تو مستقل شی!

تو آشناهامون داریم کسایی رو که پسره وقتی دیده مادرش با زنش نمیسازه ،رفت و امدشو باهاش کم کرده ،زن محل مادر شوهرش نمیده ولی زندگیش خیلی خوبه ،واقعا تعجب میکنم که چرا شوهر من اینقدر وابسته است،چرا پشت من نیس ،چرا همیشه مقصر منم !چرا می داره مادرش راجع به من بد بگه!؟

من قضاوتی نکردم 

شما داری آرزوی مرگ یه آدم رو میکنی😐

شوهر منم بخاطر مادرش منو کتک میزنه من اصلا حلالش نمیکنم بچپم ازدست دادم منم آرزوی مرگ مادرشوهرمو دارم چون زیبایی رو ازمن گرفته 

من شوهرم و حلال نمیکنم هیچوقت 

متاسفم عزیزم ،خیلی سخته ،منم روزای بدی رو میگدرونم،خدا بهت صبر بده

منم ۶ ماه بعد عروسی بخاطر همین وابستگی طلاق گرفتم

😂😂😂😂😂😂😂