2777
2789
عنوان

همسایه طبقه پایینمون😱

1027 بازدید | 64 پست

فقط نگید به تو چه و به ما چه، اعصابم خرده برا همین گفتم بنویسم ،پارسال تابستون اثاث آوردن اما سرو صدا نداشتن ولی شبا بوی تریاک میپیچید تو ساختمون، اونا تازه اومده بودن که مغازه پایینو اجاره دادن به پیراشکی پز، شانس آوردن چون شبا بوی پیراشکی و روغن سوخته میپیچید و بوی تریاک معلوم نمیشد، بعد یه مدت مدیر ساختمون گفت به اسم زنو بچه دار اجاره کرده اما مجردی میمونه، بهش گیر دادن و بعد سه چهار ماه دیدیم زنو بچشو آورد، از اون ورم به پیراشکیه گیر دادنو هود و اینا نصب کرد ، دوباره شبا بوی تریاک میومد، قبل عید مهمون داشتم که یهو صدا بلند شد ، دیدم طبقه بالای ما و پایینمون که اینا باشن دارن از پنجره باهم دعوا میکنن، یهو تبدیل شد به فحشای ناجور، اولین بار زن طبقه پایینو اونجا دیدم

دخترم اگر عاشق شد...حاضرم زندگی ام را بدهم تا اورا به عشقش برسانم!!   میدانی؟؟   اگر انتخابش هم نادرست باشد  رسیدن به عشقش خیلی بهتر از آن است  که سالها با مردی زندگی کند و عقده  گرفتن دستهای عشقش پیرش کند!

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

فهمیدم که همسایه بالایی داشته از پنجره با دخترش حرف میزده این اومده بیرونو گفته که شما حرف میزنین بچه من بد خواب میشع، ما آرامش میخوایم!!!

یادم رفت بگم که دوتا بچه داشتن یه دختر سه ساله و یه پسر پنج شش ماهه، هفته بعدش خواهرام اومدن خونمون، تازه اومده بودن که زنگمونو زدمو دیدم این زنه، اولین و آخرین بار بود روبه رو شدم باهاش، گفت بچه هات میدون میترسیم، پسرم بیدار شد، خودم تپش قلب گرفتم، ما آرامش میخوایم😕، گفتم بابت دویدنشون شرمنده ام، میگم ولی اینا خواهر زاده هامن و مهمونن زیادم بگم شاید ناراحت بشن، گفتم اگه بچه های من بودن تو این چند ماهیی که اومدی یبار حداقل صدامون میومد، گفت آره راس میگی میدونستم مهمونن نمیومدم، یه مدت گذشت ، ر از گاهی صدای دعوا تو ساختمون میپیچید ، یه خانومه فحش میداد و نفرین میکرد که فلان ک..کش و فلان ج..ده زندگیمو خراب کردن، من فک میکردم از طبقات بالاس، ناراحت میشدم آخه ساختمونمون آروم بود همیشه، همسایه هامونم خوب بودن، به شوهرم گفتم نمیدونم کدوم همسایس اینجوری میکنه، تعطیلات عید رفتیم شهرستان برگشتیم هوا گرم سده بود نسبتا و در بالکن و پنجره رو میشد باز گذاشت، باز صداها میومد  منتهی با یه فحشای بدتر، فهمیدم طبقه پایینیه😕، باورم نمیشد، آخه آرامش؟؟ خواب بچه،؟؟ طپش قلب؟؟؟ دیگع هی ذورا گذشتو فحشای زنه بدتر شد

دخترم اگر عاشق شد...حاضرم زندگی ام را بدهم تا اورا به عشقش برسانم!!   میدانی؟؟   اگر انتخابش هم نادرست باشد  رسیدن به عشقش خیلی بهتر از آن است  که سالها با مردی زندگی کند و عقده  گرفتن دستهای عشقش پیرش کند!

منم حامله شدم و داٸم تو خونه میموندم، سر و صدا واقعا روانیم میکرد، از اینورم شب تا صبح بوی گند تریاک میپیچید، اصلا نمیتونم درو پنجره باز کنم یا کولر بزنم، صدای گریع بچه هاش عذابم میداد، بچه کوچیکه با چه ناله ای گریه میکرد دلم براش کباب بود، بعد مادره هم فقط فحش میداد، میگفت خفه شو تخم سگ ، مادر فلان شده ، بچه فلان شده، حروم زاده و اینا، به شوهرم میگفتم گفت شاید بچه های زنه نیستن، چون شب دیگع وقتی شوهرش میومد فحش نمیداد ، گفت شاید باباشون میاد صداش در نمیاد، بیست روز پیش نزدیکی ظهر صداشون بلند شد، زنو شوهر، دعوای وحشتناک، چه فحشای بدی میداد زنه، یعنی تو این مدت من یه فحشایی شنیدم که به عمرم نشنیدع بودم، زنه اومد تو بالکنو زنگ زد پلیس، گفت شوهرم معتاده تعادل روانی نداره میخواد منو بچه هامو بکشه، تا پلیس بیاد آروم شدن، پلیس اومدو رفت، باز از فردا شروع شد داد زدنا، پریروز شوهرم خواب بود، ساعت هفت و نیم غروب، یهو دیدیم صدای زنه بلند شد تو بالکن😑شوهرم ترسید از خواب پرید بدبخت، دیدیم داره با تلفن با یه مرده حرف میزنه

دخترم اگر عاشق شد...حاضرم زندگی ام را بدهم تا اورا به عشقش برسانم!!   میدانی؟؟   اگر انتخابش هم نادرست باشد  رسیدن به عشقش خیلی بهتر از آن است  که سالها با مردی زندگی کند و عقده  گرفتن دستهای عشقش پیرش کند!

فک کنم داداشش بود، یهو گفت داوود من دنمیخوام ادامه بدم مصرفم رفته بالا ، نمیخوام بیشترم بشه، من فقط 22سالمه از الان معتاد شدم داغون میشم چند سال دیگه😟😟، با شوهرم هنگ کرده بودیم، تازه فهمیدیم چرا یواش یواش بی اعصاب شده بود، چرا شبا خانوادگی صداشون در نمیومد، انقد اعصابم خرد شد سردرد گرفتم، به مرده میگفت سه ماه گوشت نخوردیم اما تریاکمون به راه، دخترم هی میگه مامان قورمه سبزی دلم میخواد با گوشت اما شب اومدنی فقط با تریاک میاد، هیچی نمیخره میگه واجب نیستن، میگفت برای خاطر خودم میخوام ترک کنم وگرنه ک..س ننه بچه هام😑 میگفت شوهرم میگه برو شهرستان خرجیتو میفرستم میخوام زن بگیرم، میگفت کار دختر دایی هاشه، رفتم ده سال ده سال دادن برگشتن الان کله منو تو توشون جا میشه، بخدا من از شوهرم خجالت میکشیدم اون حرفا رو میزد😣 حرفاشو گفتم که بدونین در چه حد بی دبی فحش میده همیشه، اینبار اومده بود تو بالکن و با صدای بلند میگفت، علنا داد میزد، از اونروز انقد افکارم پریشونه که حد نداره، دلم برا بچه هاش کبابه ، الانم یهو باز صداش بلند شد و اومد تو راه پله،، پسرش باز داشت گریه میکرد😞 چند نفر خونشون بودن وسیله هاشو برداشت و رفت با بچه هاش، بچه هارو عین کش میکشیدن بین خودشون😪 آخرشم بین فحشاش گفت بریم بذار با خواهر ج..دش تنها بمونه ببینیم میخوان چه گ..هی بخورن  یه ساعتیه سکوت برگشته تو ساختمون، باز من سردرد گرفتمو اعصابم خرده، خدا میدونه کی باز برگرده 😭

دخترم اگر عاشق شد...حاضرم زندگی ام را بدهم تا اورا به عشقش برسانم!!   میدانی؟؟   اگر انتخابش هم نادرست باشد  رسیدن به عشقش خیلی بهتر از آن است  که سالها با مردی زندگی کند و عقده  گرفتن دستهای عشقش پیرش کند!

یعنی بچه هام معتاد شدن که شبا صداشون در نمیومد؟؟ خدا لعنتشون کنه کسایی که این آتیشو به زندگی بقیه میزنن😭😭😭

دخترم اگر عاشق شد...حاضرم زندگی ام را بدهم تا اورا به عشقش برسانم!!   میدانی؟؟   اگر انتخابش هم نادرست باشد  رسیدن به عشقش خیلی بهتر از آن است  که سالها با مردی زندگی کند و عقده  گرفتن دستهای عشقش پیرش کند!

بچه ها من تایپ کرده بودم از قبل، یعنی انقد صبرتون کمه😑😑😑😑😑 جمعا سه دقیقه نشد

دخترم اگر عاشق شد...حاضرم زندگی ام را بدهم تا اورا به عشقش برسانم!!   میدانی؟؟   اگر انتخابش هم نادرست باشد  رسیدن به عشقش خیلی بهتر از آن است  که سالها با مردی زندگی کند و عقده  گرفتن دستهای عشقش پیرش کند!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز