وای منم دوستم دستش کج بود
اعتراف کرد پیشم ک از مادر و خواهر و شوهرش طلا و پول میدزده
من خیلی محتاطانه و مرموزانه با کمک بچه های نینی سایت کات کردم باهاش
البته اون مشکلای اخلاقی هم داشت دوس پسر داشت در کنار شوهرش و ماریجوانا میکشید قرصای ترامادول و دتا میخورد ...... اصن ناجور بود
چرا ماجراروبه خانواده هاگفتی که حالاطعنه بشنوی؟
فقط خدا میدونه بعضی وقتا جقدرپول نیاز داشتیم ولی نفروختیم چون فقط یه دونه اونو داشتم الان مثل اب خوردن از خونم برداشته بعدم اعتراف کرد تقصیر منه . چند روزه غدا هم نتونستم بخورم
تو این روزای عزیر دعا کنید فردا بیاره دارم از غصه دق میکنم . چوب اعتمادمو خوردم حداقل طعنه کنایه نشنوم توهر نفسی یه حکمتی هس برام دعا کنید خواهش میکنم دوستان
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
