شوهر من ک مث بچه اس .
مثلا بچه کاری میکنه ذوق میکنیم و تشویقش میکنیم عین همون .برای مثال مثلا میگی یکم کمک بده خو من گناه دارم .حالا بعدش اون ک لیوانشو پا میشه بزاره رو اپن تو تصور خودش داره کمکت میکنه .(هر چند والا کمک نیس بدتر لک میوفته رو اپن و ترمه )ولی اون ک حساس نیس مث تو نمیبینه اصلا ب ذهنش نمیاد ترمه و لک .
تو دیدی
جای غر زدن بگو مرسی عزیز لیوانتو ورداشتی لطفا بزارش تو سینک بیام بشورم .
وقتی میگی تورو خدا همینم ور ندار ترمه هام همه لک شد تو ذهنش میگه ببیناااا ی عمر غر میزنه کمک کن اینم کمک این همه راه بلند شدم لیوان اوردم اخرشم باز غر شنیدم اصلا دیگه همینم نمیارم