من ی روز قبل از حنابندون دیدم شوهرم دهنش بوی سیگار میده... قیامت ب پا کردم گفتم دیگه نمیخوامش عروسی هم کنسل کنین حتی زنگ زدم جلو خودشون آرایشگاه هم کنسل کردم... تا صبح عروسی هی میومدن خونه بابامینا التماس..
الان دیگه شوهرم فقط قلیون میکشه اونم ماهی یکی دو بار فقط هم با داداشم و پسر عمه هام....
سفت شو وگرنه زندگیت رفته رو هوا...
اگه بخوای با نرمی برخورد کنی اونم میگه زنم مهربونه بفهمه هم کاریم نداره باید بفهمه با اعتیاد زندگیش رفته رو هوا