حدودا ۴ سال باهاش دوست بودم خیلی وابستش بودم.هرکاری براش کردم و به پاش صبر کردم که وضع مالیش خوب بشه
اصلا شرایط خانوادگی ما به هم نمیخورد
هیچوقت نمیمود خاستگاری و همش یه بهونه داشت
اینقدر براش گریه کردم و ناراحت شدم که چرا جور نمیشه
آخرش خودم قیدش زدم و گذاشتمش کنار خیلی خیلی سخت بود ولی بعد از چندماه به کل فراموشش کردم