داستان من از اونجا شروع شد که حدودای ۲۰ سالم بودبا یه آقایی از طریق اینترنت آشنا شدم که ازمن ۸ سال بزرگتر بود و چون شهر دیگه دانشگاه میرفتم ولی بخاطر دوری ادامه تحصیل تو شهر دیگه رو ناتمام گذاشته بودم وتو تمام مدتی که از دانشگاه انصراف داده بودم بااین آقا مشغول صحبت بودم.یه مدت بعد تماس تلفنی تصمیم گرفتیم همو ببینیم...با تمام حال وهوای دخترانه ام آماده شدم که ببینمش دل تو دلم نبود.صداش شیفته ام کرده بود و دل تو دلم نبود خیلی محترم و باادب بود خلاصه بعد دیدن بله شد همونی که نباید میشد و ما شدیدا از هم خودمون اومد