یه شهر دورم سه چهار هفته یه بار ۳ یا ۴روز با پسر کوچیکم میام میمونم خونشون شوهرم نمیاد فقط خودم میام بعد الان میگه اگه مهمون خونه ی ما نیاد ما خرجی نداریم اصلا که....میخوام دیکه نیام اما واقعا دلتنگ میشم اگه نیام...دلم داره میترکه...خیلی ناراحت شدم....
شاید منظورش با تو نبوده
یا خیلی دستش تنگه
خب کمتر برو
شاید منظوزش ب تو نیس. تو ک مهمون نیستی
شمارونگفته شماکه مهمون نیستی دخترشی
تو که مهمون محسوب نمیشی به رو خودت نیار
احتمالا منظورش ب شما نبوده
تو ک مهمون نیستی. منظوری نداشته
دختر که مهمون نیست
منظورش با شما نبوده عزیزم
اره پاشو جمع کن نیا دیگه تا بفهمن مهمون کیه بچه کیه. البته شما هم یه مرغی چیزی بخر ببر اگر رفتی از این به بعد
مهمون اونیه که وقتی میاد باید دو_سه نوع غذا بزاری جلوش نه دختر ادم که باهاش املت هم میشه خورد
من زیاد برم خونه بابام شوهرم نمیاد میگه خودمون همینجوری تو خرج خودمون موندیم بابات دیگه جای خود داره زیاد نرو خونشون ( منظور بابات به شما نبودی آخه مگه میشه بچه خودت این حرف رو بزنی ). سعی کن در ماه پنج بار بیشتر نری
منظورش اینه که ما خرجیمون کمه
خیلی هم خوشحاله که شما پیششونید
عزیزم‌شما مهمون نیستی که
از اعضای خانواده شونی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
