یه خانمی رو می شناسم شاغل هستن دوتا دختر داره یکیشون تقریبا بزرگ این خانم ورشکست شدن و ۸۰میلیون بدهی بالا اورد وام گرفت بودن و چیزای که قصدی برای شغلشون گرفت بودن ۴۰میلیونش وام بود چیزای هم که قصدی گرفت بود همسرش چک ها رو داد به جای این خانم بعد ورشکستگی این خانم همسرش افسردگی گرفتن و بعد مدت ۳روز ناپدید شدن بعد ۳روز برگشت و گفت کنار ساحل بودم صبحونه خرید بود با نون تازه بعد خوردن صبحونه گفت دخترامو میخوام ببرم مدرسه اما رفت و هرگز برنگشت این اقا بخاطر افسردگی شدیدی که داشت روانپزشگش گفت نذاریدش تنها بره جای
هستید بقیه شو بگم
واااای خدای من چقدر وحشتناک
دلم ریخت
بله هستیم
راستکی یا قصه آخر شب برامون میگی
قبل ناپدید شدنش داداشی اون اقاه اومد بودن برد بودنش پیش خودشون
بعد تماس تلفنی که همسر اون اقا باهاش داره میگه برگرد پیش دخترات
برمی گرده اما ناپیدید میشه به طور مرموزی داداشی اون اقا هم میان حسابی دعوا با زن داداششون میگن بعد پیداشدن برادرمون طلاقت میدیم
هستید بقیه شو بگم؟
بگو
فقط لطفا ی فرد خوشگل من لایک کته
وقتی دختراشو می بره مدرسه یه اقای رو که یکی از اشناهاشون می بین بهش میگه دیگه هرگز منو نمی بینی و ناپدید میشه
عکس هاشو توی شهر پخش می کنن توی اینترنت۲۰روز از ناپدید شدنش می گذره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
