2777
2789
عنوان

ديگه نمیزارم بچم پدرشوهرمو بشناسه

370 بازدید | 24 پست

قبل اینکه این بچم بدنیا بیاد خونه پدر شوهرم بودم دخترم خیلی اذیت میکرد هی جیغ میزد. منم آخرش دیدم دخترم داره گریه میکنه احساس کردم پدر ش داره لپ دخترمو میکشه.  منم ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم رفتم دخترمو برداشتم بعد شنیدم برادر شوهرم بهش میگه نکن ناراحت میشن اونم گفت گوه خوردن. من انقد دلم شکست باردار هم بودم بودم یکم حساس شده بودم.بعد اومدم خونمون رفتم دستشویی که شوهرم نفهمه گریه میکنم.(حالا خیلی چیز مهم نبود ولی الان فکر میکنم خیلی الکی حساس شده بودم.)برادر شوهرم دخترمو برده بود بیرون. وقتی از دستشویی اومدم بیرون شوهرم فهمید گریه کردم هی پرسید چی شده چی شده منم گفتم.اونم اعصابش خورد شد رفت بچه رو بگیره دیدم رفته بالا با باباش دعوا گرفته که چرا بچه منو زدی. حالا ديگه بقیش بماند منم دوسه روز دیگش از مادر شوهرم معذرت خواهی کردم گفتم نمیخواستم اینجور شه بهش گفتم نیاد بگه باز آومد و منو تو خجالت گذاشت.اونم گفت عیب نداره و اینچیزا ولی بابا اعصابش خورده میترسم یه چیز بهت بگه ناراحت شی.

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

این اتفاقا افتاد بیمارستان که دیدن بچه نیومد عیب نداره حق میدم.فقط مادر شوهرم برادرشوهرام اومدن به جز آخریه. ده روز مامانم خونمون یه بار صدا نکرد که بچه رو بیاری بالا که حداقل مامانمینا متوجه این دعوا ها نشن باز زمیگم عیب نداره. بعد از آون دوبار بردم بالا دیدم با خودمو دخترم گرم حرف میزنه ولی به این بچه نگاه نکرد. دیگهخیلی ناراحت شدم نرفتم تا عید مادر شوهرم شام دعوت کرد

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز