دوست بابام تاکسی داره تعریف کرده بود ک دوتا دختر پیشش رفته بودن راهنمایی خواستن.گفته بودن خواهریم سوار تاکسی شدیم بجز راننده یا اقا دیگم جلود بوده.راننده تاکسی گفته بود حال این عاقا بده اگه اجازه بدید اول اینو برسونم بیمارستان.اینام گفته بودن اشکال نداره.متاسفانه بیمارستان شهرمون اخر شهره بعد راننده بیمارستانو رد کرده اینام هی جیغ داد کرده بودن تو سروکله راننده زده بودن یه ماشین ک از روبرو اومده بود دیده بود فهمیده بود خلاصه نجاتشون داده بود