دبیرمون خیلی باحال بود سر کلاس هرچی میگفت خانما ساکت ، مگه ما ساکت میشدیم ، تا میگفت ترشیده هااا ، همه ساکت میشدیم و بعدش میخندیدیم ، اونم میگفت دیدین ترشیده این
یبارم برای اولین بار نشستم صف اول نماز جماعت مدرسه بعد نماز از حالت دو زانو ، چهار زانو نشستم که یهو خشتکم پاره شد خیلی بد بود صداش ، بیچاره امام جماعت فکر کرد از خودشه ، بغل دستیامم چپ چپ نگاه میکردن فکر میکردند ازم در رفته😐 از شانسم اون روز دبیرمم منو صدا کرد برم درس جواب بدم 😣 روز بدی بود