خواهرم حسابدار بابام بود.همه زندگی بابام،حسابهای بانکی و...دستش بود.خاک تو سرش با یه پسره گدا آشنا شد و ما خبر نداشتیم...از حساب بابام پول ور داشت داد به پسره...تا بتونه خونه و ماشین بخره بیاد خواستگاریش تا بابا و مامانم قبول کنند..ولی چون پسره فقط پول خواهرم رو می خواست و مادرش دختر خاله شو براش در نظر گرفته بود قصدش این بود که پولا رو گرفت ول کنه بره.. این دوتا با هم رابطه داشتند و خواهرم پسره رو مجبور کرد که باهاش ازدواج کنه یا پولا رو که باهاشون خونه و ماشین خریدی ازت پس می گیرم اونم گفته پس بدون خبر دادن به خونواده خودم عقدت می کنم...می خواسته بعد یه مدت ولش کنه بره..بابا و مامانم رو هم خام کرد که بعد ازدواجمان خونواده راضی میشن الان هر چی بهشون میگم قبول نمی کنند...از اون ورم خواهرم به ما گفت ما رابطه داشتیم بابا و مامان رو راضی کنید...و شد و اینا عقد کردند
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
بعد از یه مدت خونواده پسره فهمیدند چون پسره داشت شناسنامه شو عوض میکرد...آدرس خونه بابام رو داد به خونوادش...آمدند اونجا و باهامون بد حرف زدند،بی احترامی کردند،فحش دادند...
اما بابام که بی خبر از پول دادن دخترش بود...رفت و پنهانی از ما یه آپارتمان و یه ماشین براشون خرید تا خونواده راضی باشند اینا با هم زندگی کنند و کاری به کارشون نداشته باشند...غافل از اینکه پسره خودشم نمی خواد و خونواده سرسخت تر ...