وای چقدر سخت اما کاش میشد پیشت بمونن بی پناهن
خب چرا مادرشون بچه هاش رو نمیبره پیش همسر جدیدش؟
دیگه مسئولیت بچه ای که تولید کردن پای پدر مادر بچه هست نه کس دیگه.
بگو برادرشوهرت زودتر یه زن بگیره بچه هاشم ببره.
موقتا هم بذارشون پیش مادرشوهرت ولی بهشون سر بزن. تو خونه مادرشوهر باشن بهتره.
میدونم کار خوبیه رسیدگی بهشون ولی بزرگ بشن دردسر داره. 3تا پسر بزرگ کردن ساده نیست. بعدم بچه بزرگتر که بشه و دردسراش تموم بشه میره دنبال مادر اصلیش چون تو زندگیش نبوده کلا میره دنبال اون. یه جورایی نمیتونی به عنوان بچت روش حساب کنی. بعدا اذیت میشی.
چند وقت دیگه که اگه پسر خودت شیطونی کنه و اونا دعواش کنن خیلی سختت میشه ها...طفلکی ها دلم سوخت براشون
میتونی هم تو اقوام همسرت نگاه کنی ببینی اگر کسی مشکل نازایی داره و بچه میخواد پیشنهاد بدی،
اینجوری هم بچه ها یه جای خوب پیدا میکنن که قدرشونو بدونن و دوستشون داشته باشن و هم اون زن و شوهر نازا مشکلشون حل میشه. هم تو اقوام هستن و روابطشون قطع نمیشه با فامیلاشون. هم پدر مادر بچه به خواستشون میرسن هرچند که نامعقوله!
خیلی سخته شاید من بودم قبول نمیکردم تا همینجاشم خدا خیر و سلامتی به خودت و خانواده ات بده
اما از هم جداشون نکن اگر قراره نگهشون داری هر دورو نگه دار وگرنه کوچیکه رو نگه داری بزرگه بره خیلی از نظر روحی ضربه میخوره به نظرم
اگر میتونی از مادرشوهرت یا برادرشوهرت پولی‌بگیر هر ماه ؛ نگهشون دار بااینکه واقعا از خودگذشتگی میخواد
میدونم خودمم از روزی میترسم که بعد از کلی زحمت برن و ...برای همین میخوام بفرستمشون..وقتی اسم زن گرفتن میاد برادرشوهرم خودشو سر میزنه دادو بیداد که من دیگه نمیگیرم دیگه نمیخوام اگه ام نمیخواین بچه رو ببرین بدین مادرش اما من میدونم کسی که با مادرشون میخواد ازدواج کنه آدم خوبی نیست دلم میخواد کوچیکه رو نگه دارم خیلی معصومه....حتی اگه بزرگ شد ول کنه بره اما باز میگم اگه بزرگه رو فرستادم بلایی سرش اومد چی...مادرشوهرم حتی یه ساعتم قبولشون نمیکنه تازه حالا قبل از اینکه موضوع ازدواج مادرشونو بفهمم به مادر بزرگشون(مادر مادرشون)زنگ زدم بچه ها بی سر پناه موندن...مادرشون بهم زنگ زد کلی هممونو فحش بارون کرد و قطع کرد
