چندین سال پیش دختر عموم بهم گفته بود که شوهر عمم چندین بار اذیتش کرده(آزار جنسی،البته نه در حد تجاوز)
من تاااا مدت هااا باور نمی کردم.هی میگفتم نه بابا مگه میشه.اون جای پدرمونه و... اونم می گفت می خوای باور کن میخوای نکن.
خلاصه بعد این همه سال هر بار ازش پرسیدم گفتم راست گفته بودی؟گفت والا راست گفتم.چرا باید دروغ بگم.و از اون جایی که دخترعموم مثل خواهرامه و تمام رازهاشو به من میگه مطمین شدم حقیقت داره.
جدای از این قضیه چندین وقته مامانم برای کمک به نیازمندا ماهانه یه مبلغی رو به حساب شوهر عمم واریز میکنه.چون شوهر عمم بهش گفته بود چند تا نیازمند میشناسه.
و این که مامانم خیلی شوهرعممو آدم قابل اعتماد و خوبی میدونه.و قبولش داره.
من راز دخترعمومو تا حالا به احدی نگفتم ولی با توجه به اعتمادی که مامانم داره به شوهر عمم میکنه صلاحه که بهش بگم جریان رو؟؟؟؟
البته میدونم قضیه نیازمندا ربطی به آزار جنسی نداره و شاید واقعا شوهرعمم اون پول ها رو به نیازمندا میده.ولی بحث اینه که مامانم شوهر عممو خیلی قبول داره.
از لحاظ شرعی این کار غیبت محسوب میشه؟
چی کار کنم؟؟؟؟؟