2777
2789

صبح پسرمو برد بیرون منم رفتم باقالی بادمجون لوبیا گرفتم که درست کنم تا ساعت سه زنگ زد که چایی تو فلاسک درست کن بریم پارک گفتم باشه خلاصه رفتیم بیرون اونجایی که رفتیم شلوغ بود منصرف شدیم برگشتیم پسرمو بردیم شهربازی خلاصه بعدش اومدیم خونه تا فضای آروم خونه را دیدم گفتم چقدر خوبه خونه بیرون آدم خسته میشه که این جمله را گفت اولش نگاش کردم بعد هم بغض کردم ولی بهش گفتم از این به بعد حرفات ذره ای برام مهم نیست .ببخشید طولانی شد 

بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت. امیرم عزیزترینم عشق جاودانی من دلم بینهایت برات تنگ شده زود به زود بیا به خوابم دوستت دارم برادر نازنینم خیلی جات خالیه..

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چون گفته خونه ارومه قهر کردی ؟شوهرمن به زور و التماس نیم ساعت ببره بیرون اونم تو ماشین بشینم کلی کیف میکنم


الهی شکررررت ،خدایا دختر گلم و نی نی تو شکمم رو به خودت سپردم تویی که بهترین نگهدارنده ای
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز