سلام دوستان راهنماییم کنید من شوهرمو دوست دارم ولی با بعضی اخلاهاش دلمو میکشنه امروز خالم زنگ زد گفت ناهار بیاین خونه ما من گفتم به شوهرم زنگ بزن زنگ زده گفته نیم ساعت دیگه خبر میدم الان امده خونه میگه ناهار درست نکن خالت زنگ زده پاشو برو گفتم بپس شما چی گفت نمیام من میان دنبالت بعد گفت چی ادمیه هرچی بهش میگم حرف خودشه گفتم کی گفت خالت همش میگه بیاین دیگه ماهم با چه خانواده وسلط کردیم اخه یعنی با ازدواج کردن بامن پشیمونه درسته خیلی من اذیتش کردم و خیلی مشکلات داشتیم باهم ولی این حرفاش دلمو درد میاره همش میگه بیا بریم طلاق بگیرم ولی من اصلا تو فکرا نیستم از الان واسه خرداد تولدشه دارم تدارک میبینم که چیکارکنم اما اون نه همیشه زخم زبون میزنه بهم خسته شدم دیگه هیجا نمیزاره برم از اول هفته تا اهر هفته خونم اصلا بیرون نمیرم ولی خودش همش بیرونه فقط یک پنجشنبه تعطیله که چه جور بشه منو ببره بیرون بعدم بهم میگه تو همش دوست داری راه رفتن باشی دیگه قلبم درد میکنه از کارش بهم بگین بااین رفتاراش چیکارکنم با مامانم حتی نمیزاره برم جای دوستان چیکارکنم بااین اخلاقاش😔😔😔
مگه دوستت نداشته که ازدواج کرد باهت؟
نمیخوام ناراحتت کنم گلم ولی فقط باید تحمل کنی
خیلی مهربون و آروم و تو بهترین فرصت ها از نیازات بگی اگه بهت گفت نه نمیشه نرو و فلان ترش نکنی دوباره تو موقعیت بعدی درموردش صحبت کنی و اصلااااا اصلا عصبانی نشی مقصر نشونش ندی و فقط با مهربونیه کامل از نیازات بگی
اینایی که گفتم تئوریه اگه واقعا بتونی بهش عمل کنی خیلی آروم آروم اوضاع بهتر میشه.ولی اعصافب فولادی میخواد
[QUOTE=88110102]مگه دوستت نداشته که ازدواج کرد باهت؟ [/QUOTچرا دوسم داشته باهم دوست بودیم بعد ازدواج کردیم اما نمیدونم چندوقته چش شده
بله عزیزم میشه.
به خاطر همچین چیزی که نمیتونی طلاق بگیری.اگه زندگیت رو دوس داری تنها راهکارش همونیه که گفتم مطمن باش.هر چی هم تو بیشتر بخوای حرف حرف تو بشه اون بدتر میکنه چون معتقده اگه حرف تو اجرا بشه از مرد بودنش کم میشه پس فقط میتونی از در مظلوم نمایی وارد شی.
