سلام دوستان
مادرم دوساله فوت کرده ناگهانی پنجاه وسه سال سن داشت
پدرم شصت ویک سال سن داره تنهاست
ما نمیتونیم خیلی بهش سر بزنیم پدرم همه کارهاشو خودش انجام میده ولی تنهاست خیلی فامیل هم کلن فقط عیدها سر میزنن پدرم حقوق بازنشستگی داره خیلی دلم واسش میسوزه همه پنجشنبه ها میره سر مزار مامانم خیلی مامانمو دوست داشت
اولها اصلن میگف حرف زن رو نزنید ولی تازگیها وقتی میگیم زن بگیر سکوت میکنه درواقع خسته شده از تنهایی....حالا میترسم چه جور زنی بگیرم واسش با این جامعه فعلی که همه گرگ شدن وچشمشون فقط به مال ومنالهدطرفه که چه جور سرکیسش کنن میترسم
چون پدرم هم دارو مصرفذمیکنه کمی عصبی هم هست....میترسم زنی که واسش میگیریم مهرشو بخاد و نخاد وایسه حالا
هرپیشنهادی داریذکمکم کن تاذبهترین تصمیم رو بگیرم