من چندروز پيش رفتم مشاوره
از اول تا اخر ماجرا و دوستي رو براش تعريف كردم چون غريبم بود راحت تونستم همه چيو بگم
بعد برگشت گفت ازدواج شما يكي از ايده ال ترين ازدواجاس
ولي من هنوز هم نگرانم
نميتونم از همه چي لذت ببرم
نگرانيم از طرف نيست از عوامل طبيعيه
همش نگرانيه از دست دادن دارم واسه ي همه اطرافيانم اينجوريم
به نظرتون بايد چيكار كنم؟
مشاور گفت واسه ضمير نااگاهته كه بايد واكاوي بشه ببينيم چيه كه تا اين حد اذيتت ميكنه
منظورت سیل وزلزله واینهاست ؟
دو نفر باهم رفتید یا تنها ؟
تا بحال ندیدم ی مشاور بگه خوبه😑همش میگن این نقاط ضعفه اینم قوت ... حالا خودت تصمیم بگیر
خوش ب سعادتت برو حال کن 🤩🤩
اون مشاور چطور بدون ديدن طرف مقابل همچين نظري داد؟ اصلا مشاوره قبل ازدواج دو نفره هست و به هر دو طرف نزديك ٣٠٠تا تست ميدن بزنن.مطمني شما از تاپيكت🙄
خوب اینیکه شما میگیدمربوط بهمشکل خود شماست که بایدبرطرفش کنی، ربطی به ازدواج نداره،با هر کسی بخوای ازدواج کنی ،این حالت هست
وای میشه منم کمک کنی؟؟!!من نمیتونم مشاوره برم ولی فکرم خیلی درگیره!!من ۹ماه پیش با یه پسری دوست شدم که قصدش ازدواج بود اوایل حس خاصی نسبت بهش نداشتم همش میگفتم بالاخره سر یه چیری باهاش تموم میکنم ولی انقدر مهربون بود که اصلا نشد تموم بشه الان حس میکنم دوست دارم ولی نمیدونم از ته قلبمه یانه همش حس میکنم ظاهرش به دلم نمیشینه !!همش با شوهرای دیگران مقایسه میکنم!!!وقتی باهاشم حالم باهاش خوبه ولی وقتی نمیبینمش می افتم به شک که آیا من واقعا دوستش دارم ؟؟!!از یه طرف ام میگه میخوام بیام خواستگاری این استرس ام بیشتر شده هم خودش خوبه ولی من چون اول دوستی ازش خوشم نمیومد احساس میکنم دوستش ندارم ولی جداشدن ازش ام برام سخته !!!خواهش میکنن بگو چه کنم؟؟!
همخونه بودین؟؟
خوب بعده ازدواج که پدرت در اومده که استارتر،نکن اینکارو
ازدواج دیگه واسه چیتونه؟ شما که همخونه ایددارید زندگی میکنید دیگه
