کار نداره دانشجوهه،پدرش پولداره حمایتش میکنه.منم بگم یکی از اون طبقه ها نمیام اینم برمیگرده میگه کار ندارم ک خونه بگیرم پدرم داره و دیگ بهم نمیده جایی برم و از این حرفا.ولی خودم ذره ای دوسندارم.خودش تو ی شهر دیگ ی خونه داره ب اسم خودش گفتم بریم اونجا برا زندگی قبول نمیکنن میگن برا مهمونی و این چیزاس.شاید باورت نشه هنوز عقد نکرده نذر میکنم دعا میکنم ی شهری کار بگیره فقط برم دور شم میدونم تو شهر خودمون باشم و ی ساختمون زندگی که خودم دوسدارم و ندارم.خودشم ک مستقل نیس هر چی داره از باباشه فعلا.خدا کمکم کنه.