سلام با نی نی سایت خواهرمدارم تاپیک میزنم
حالم خیلی بده !
یه چند وقتی به شوهرم مشکوک بودم که کسی رو میاره خونه!
من پنجشنبه ها میرم خونه مادرم از صبح تا شب و نیستم
شوهرم تاکیید میکردهمیشه پنجشنبه خونه رو مرتب کنم که شاید دوستش بیاد خونمون پیشش
یه مدت شوهرم مریض بود یه بار تو انباری یه دسته گل مصنوعی پیدا کردم که اوردم داخل خونه و چیدمش داخل گلدون البته هیچ واکنشی نشون نداد فقط یکم عصبی شد تا گل ها رو دید!
یه بار دیگه یه جفت جوراب زنونه که مال هیچ کدوم از اطرافیانم نبود (ما رفت و امد با کسی نداریم و کسی خونمون نمیاد)
اخرین بارم یه کاند...م استفاده شده که بچه هام داشتن باهاش بازی میکردند و من از دستشون کشیدم
اینهفته یهویی به بهونه کتاب درسی با بچم رفتم دم خونه شوهرم خیلی ترسیده بود ولی سریع کتاب رو داد و نذاشت برم داخل
منتظر موندم تو کوچه مخفیانه که بره سرکار دیدم سریع از خونه رفت
و پشت سرش یه زن سریع و هراسون رفت سوار ماشینش شد و رفت
هنوز به روی خودم نیوردم ولی الکی مهربون شده چند روزه نمیدونم چیکار کنم چی بگم چه برخوردی نشون بدم
خیلی داغونم