سلام . من 7سال با مادر شوهرم تو یه ساختمان هستیم. مادر شوهرم هرکار دلش میخواد میکنه مثلا خاله شوهرم مارو دعوت میکنه تهران یه شب مهمونی بعد مادرشوهرم به شوهرم میگه بعدازظهر بریم شبم همونجا بخوابیم فردا شب بیاییم در حالی که من دوست ندارم شب بمونم تازه تا تهران هم یک ساعت و نیم فاصله داریم ماشین هم از شوهر من هس پولشو بابای من داد که هرموقع خواستم شوهرم منو ببره شهرستان پیششون . یا از تهران مهمان میاد اگه شب بخوان بخوابن بدون مشورت من میگه برین پایین بخوابین حالا خودش جاداره بعد منم بچه 6 ماهه دارم. واقعا دیگه نمیدونم چکار کنم
خدا صبرت بده
خدا صبرت بده شوهرت نباید گوش کنههه،
واااااي از ادماي فضول متنففففررم 💩💩😐😐😐
ما تو یه ساختمون نیستیم اما مشکلاتمون کم نیست . صرفا جهت همدردی گفتم
خدا شفاشون بده
چند ساله مزدوجي
الهی بگردمت..میدونم چی میکشی...ببین از کسیکه 15 ساله داره همینجوری زندگی میکنه اینو بشنو.. ازونجا برو
خب مخالفت کن بهونه بیار محترمانه
سکوت کردی ک پرو شدن
فقط خدا صبرت بده خيلي عذاب اوره
ما چند وقته کمد دیواری نصب کردیم زحمتشو شوهر خاله شوهرم کشیده بود من میخواستم اضافه ام دی اف رو بگم دراور برام بسازه چون لازم داشتم حالا امشب مادرشوهرم همه رو دعوت کرده بود اومدم دیدم تو حیاط دارن نجاری میکنن به شوهر خاله شوهرم گفتم چکار میکنید گفت خواهر خانمم گفته با این ورقا جا کفشی بسازم . حتی از شوهرمم اجازه نپرسیده بود
چند وقت پیش هم رفته بودم شهرستام اومدم دیدم گونی برنجمو برده بود برا خودش . من یک کیلو فقط ازش درست کرده بودم
وا یعنی چی خودت پرروش کردی خب با شوهرت حرف بزن بگو نظرتو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
