دوستان من شوهرم تنهران کار میکنه خودم یکی شهرستانهای همدان میشینم.. یعنی بخاطر کارش یه ماه اونجاس اگه کار باشه ده روز اینجا فرصتش بدلیلی پیش نمیاد بریم پیش کارش..
حالا خونه های من و مادر شوهرمو جاریم پیش همهو خونه هامون ویلاییه..
کار برادر شوهرم با شوهرم یکیه ولی یه جوریه بعضی مدقها باهم میرن من میرم پیش جاریم میخوابم یه بچه 2ساله داره.. حالا همیشه تنها میشدم میرفتم خونه مادرشوهرم میخوابیدم یا اون میومد..
حالا از وقتی شوهرم رفته چند شبی اومد پیشم همش میگفت ترس نداره و اینا تنها بخواب و نمیتونم بیام.. انقد گفت که گفتم نیا حالا 8 شب تنها خوابیدم ولی دیشب خواب بدی دیدم در هدی که مربوط به خونمون میشد خونمون قدیمیه...
خیلی میترسم نمیتونم تنها بخوابم کلا از صبح بیدار میشم تو خونه تنهام تا فردا دق کردم شوهرمم میگه تحمل کن یه 15 روز دیگه میام.. این که تنها میخوابم سخته..
بچه ها بهم دلداری بدین نترسم ببخشین طولانی شد