بیشتر وقتا شبا از عذاب وجدان خوابم نمیبره
دو تا بچه دارم، یه پسر پنج ساله و یه دختر یک ساله
وقتی به کوچولویی پسرم فکر میکنم دوست دارم بمیرم، شرایط روحی خوبی نداشتم، دائم خانواده شوهرم حرف میزدن بهم، پایان نامه ارشد هم داشتم، برا پسرم وقت نذاشتم، باهاش رفیق نبودم، بازی نمیکردم، یه بابایی محض شده بود، حتی پیش من نمیخابید،
خیلی خیلی بی حوصله بودم