یکبار خانواده پدری ومادری هم با اینکه فامیل نیستن ولی حضور دارن هر دو طرف پس نمیشه دوبار پوشید
سرمن یه سمساری قدیمی وشلوغ پلوغه که توش همیشه جنگه.بین امیدوناامیدی.بین خنده و گریه.بین رسیدن و نرسیدن.بین ولش کن و تو می تونی.توی سرمن همیشه هزارتا زن کولی دارن کل میکشن همیشه دونفردارن سر قیمت ی قاب عکس قدیمی چونه میزنن،همیشه یه بااحتیاط برانید داره قدم میزنه.دلم یه موزه ی قدیمیه.ی موزه ای که فقط یه نفررو برای دیدن داره.توی دل من نگاه توریخته رو درودیوار.توی دل من هواپره ازکشش افقی لبای تو.پر از بزن بریما.توی دل من همیشه هزارتا نظامی دارن یک صدا میخونن پایان شب سیه سپید است ...شاید برای همینه که من هیچوقت دختر عاقلی نبودم!به هر حال صبح میشه این شب
ببین بسته به مدله لباس داره، من هیچوقت لباس ارزون نخریدم ونمی خرم، بخاطر همین، یه مدلایی انتخاب می کنم که بعدا بسه تغییرش داد، مثلا استین دار می خرم بعدا در میارم، یا دکلته می خرم می رم میدم استین رنگه بدن بزنن و یکم روش کار می کنم یا بلنده کوتاهش می کنم و...... اینجوری علاوه بر خانواده شوهر وخانواده خودم ، ۱-۲ سال بعد با تغییر تکرارش می کنم