اون خیلی تو فکر خوشحال کردن من نیست ولی من احمق یه مدت این اخلاقمو ترک کرده بودم باز اومده این اخلاقم سراغم به شوهرم خیلی اهمیت میدم مثلا دیروز اصلا حال نداشتم بریم خونه ی برادرش خیلی خسته بودم ولی دیدم اصرار کرد رفتم در صورتی که اگر خودش بود من اینطوری میخواستم جایی برم عمرا باهام میومد من دلم نمیاد چیزی درخواست کنه قبول نکنم ولی اون......