سلام دوستان میخواستم موضوعی رو باهاتون در میون بذارم دارم خفه میشم تقریبا دو ماه پیش تاپیک دادم که شوهرم معتاد بع شیشه و هرویین بود و کلی بهم شک میکرد و اذیتم میکرد ولی هر طور شده فرستادمش بره کمپ تو این راه خیلی اذیت شدم از کمپ که برگشت جسته گریخته کلاسها na و رفت اولش که اومد حدود ۱ هفتع اخلاقش خیلی خوب شده بود همش میگقت حبران میکنم در ضمن به خاطر اعتیادش کارش و از دست داده بود و من از پس انداز براش حتی خرج میکردم که غصه زیاد نخوره باهام مهربون شدا بود قربون صدقه ام میرفت تا اینکه دیدم باز یه جورایی اوایل اخلاقش عوض شده بهو رفت بیرون ۱۰ ساعت تلفنش خاموش اومد خونه بهش گلگی کردم گفت کلاس na بودم ولی مطمین بودم بهم دروغ میگع فرداش دوباره تکرار شد من ابن دفعه جدیتر از قبل جلوش وایساده بودم دید داره بهش فشر میاد تمام مخبتهای من و فراموش کرد و بهم گفت جایی که تو بلشی من نمیتونم تحمل کنم ازت داره متنفر میشم و شر و ور این اواخر باز عرق میکزد دم دمی مزاج شده بود یه بار میگفت عاشقمع فرداش بیتفاوت میشد تابلو بود که به هوای کلاس میرفته دوبارع مصرف میکرده اونم هرویین نمیدونم خیلی ناراحتم من خیلی واسش فداکاری کردم در ضمن ازش ۷ ماهه حامله ام نمیدونستم معتاده و گرنه باردار ننیشدم ۹ ماهه ازدواج کردیم دیگه بریدم نمام روزهای خوبم دازع با ناراحتی و غصه حروم میشه دیگه نمیتونم بهش اندازع سر سوزنی اعتیاد کنم خرجی خونه دستش دادم و کفتم گار که نیست این و بکشونیم تا اخر برج بی محابا معلوم نیست کحا برا موادش خرج کرده عین خیالش هم نیست ما خرجی نداریم دوبارع داره برام همه چی تداعی میشع از حس دوست داشتنم داره سو استفاده میکنه مامانم بهم میگه پا رو دلت بذار یه بار جدی ترکش کن بذار به خودش بیاد بره اساسی درمون کنه اگه خانواده اش براش مهمه اون خیالش راحته تو ترکش نمیکنی این کارها رو میکنه ولی اگه جدی ترکش کنی درمون میکنه و بهش بگو تا خوب نشدی من پیشت نمیمونم به نظرتون چکار کنم خیلی داغونم
جایی بستریش کنین که زیاد نگه دارنش،حداقل سه ماه.چقدر بده شرایطت،بمیرم برات
خدا نکنه فدات شم خیلی سخته از دست خانواده اش هم ناراحتم چون با بدبختی راضیش کردم بره کمپ بع امید اینکه ۳ ماه نگهش دارن تا خوب خوب شخ نتونستن بیست روز تحمل کنن