اونایی ک عشق بچه ان بیان

شوهرم عشقمه

اما بچه م 

داره یکسالش میشه

جوووونم واسش میره 

میبینمش ضعف میکنم تحت هر‌شرایطی قربون صدقه ش میرم 

واقعا تمام دل و تنم میلرزه میبینمش

دلیلشم اینه امادگی کامل برای بچه دار شدن داشتم و برای داشتنش سختی هایی تو راه کشیدم

وقتی بچه دار شدم که با تمام وجود میخواستم نه برای اینکه شوهرم میخواست و جلو فامیل نگن نازاس

والا من جونمو برا بچم میدم حاضرم بمیرم ولی خار تو پاش نره.الکی نیست که تیکه ای از وجودمه

من فکر کنم بعضی از مادرها مثل شما هستند و نمیشه انتظار داشت همه عشق بچه باشن...

برای بعضی ها اولویت درس یا کار یا...هست

و نباید کسی رو سرزنش کرد.

ی لحظه ب نبودش فک کن دیونه میشی و میفهمی ک بچت عشقته من ک عشق بچم از الان قربون صدقه دستو پاش میرم تو سونو ک میبینمش گریم میگیره از اولم عشق بچم

فقط به این فکر کن که اون از گوشت و استخون و پوست توه 

و ذره ذره وجودش توی بدن تو رشد کرد و بزرگ شد 

اون تو نه از تو سرتره همین باعث عشق میشه 

ولی همسر که از تو نیست یه ادم‌ غریبه است 

مننن عاشقققق بچه بودم جوننن عاشق دنياي دختروه مادر دختري بودم و اينكه چون خيلي عاشق شوهرم بودم بچه دار شدم از ديدن اينكه اون ثمره من و اميره لذت ميبرم اينكه الان خون هردومون تو رگاشع و عشقمون رو نگه داشته عاشقشم ولي منم اول شوهرم

منم خیلی از درون بچمو دوس دارم ها اما خیلی هم سخت گیرم و امر و نهی میکنم بهش در واقع بیشتر از سنش ازش انتظار دارم .. از دید بقیه هم مادر مهربونی نیستم اما جونمم واسش در میره .. منم خیلی وقتا عذاب وجدان دارم 

منم دخملم هنوز نیومده قربون صدقه ش میرم از اول خودم بچه خواستم با اینکه همه میگفتن زوده حالا بچه میخواید چیکار ... یه حس خاصی نسبت بهش دارم 😍😍

منم بچمو خیلی دوست دارم جگر گوشمو اما خوب تو خیلی شرایط شوهرمو به بچم ترجیح میدم 

منم عاشق بچم و عاشق حس مادری

ولی خدا بهم نداده. روزی هزار بار بخاطر این معجزه قشنگ خداروشکر کن عزیزم

با این تفاوت که شوهرم عشقم نیست فقط پدر بچه مه

خودم برام عادی شده اما شاید یکی ببینه براش عجیب باشه مثلن جای خواب شوهرم برام مهمتره یا غذایی که میخوره نمیدونم شاید از درون اینطوری نباشم ولی عادت کزدم به اینطور زندگی