منم همینطور۱۰هفتمه بچه دومم هست ازروی حالتام میگم دختره ولی ازبس یه عده گفتن دختریه عده گفتن پسر
حس میکنم دوقلوعه یه دختروپسر😍
همین اول امضام میگم اگه ازپستم خوشت نیومده و...حالابه هردلیلی ازجمله یانظرم ناراضی بودی به خوبی بهم بگو من بدنیستم به خوبی که بگی به خوبی هم پاسخ میگیری پس به دلایلی که بعضی کاربرااینجاروازان خودشون میدونن وهرچی دوست داشتن وبه ذهنشون ردشد وپیاده میکنن گفتم بگم بهتون ازاین به بعد توهین کنی توهین بهت میشه تویه جمله قشنگ بگویاپستموپاک کنم نشدولازم بود عذرخواهی کنم.باتشکر😊خدایاتوخودت میدونی چی میخام پس؛ خدایابه امیدخودت... برام دعاکن به وسعت دلت ممنون عزیزم🌺🌺هرکس خودداندوخدای دلش که چه دردیست کجای دلش😢😢خانمادرسته اینجامجازیه همدیگرونمیبینیم نمیشناسیم اماکلمات انرژی دارندهیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!!!!حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است.. هر قلبی دردی دارد٬ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد... بعضی ها آن رادرچشمانشان پنهان میکنند ٬ بعضی ها در لبخندشان!!!!!!خنده رامعنی به سر مستی مکنآنکه میخندد غمش بی انتهاست..نه سفیدی بیانگر زیبایی ست....... ونه سیاهی نشانه زشتی........ کفن سفید ٬ اما ترساننده است: وکعبه سیاه ٫ اما محبوب ودوست داشتنی است.....انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش.....قبل از اینکه سرت را بالا ببری ونداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی..... نظری به پایین بیندازو داشته هایت راشاکر باش❤️❤️..
منم بارداری دوممه.بچه اولم پسره یه جورایی دوست داشتم دوتا پسر داشته باشم اما ته دلم بهم میگفت این یکی دخمله.حتی از همون اولم رو حساب حسم تیکر بارداری صورتی زدم واسم دخترونه هم پیدا میکردم بعدم سونو گفت دختره❤
من همونیم که ناخواسته باردار شده بود🥴 تمام آینده رو فقط برای پسرش برنامه ریزی کرده بود و نمیتونست عضو جدیدو بپذیره😓 افسردگی گرفته بود هیچ جوری با بارداریش کنار نمیومد😖 دنبال دارو و روش های سقط بود😭،الان همون جنین ناخواسته به دنیا اومده 😊یه دختر به زیبایی و سفیدی فرشته ها🥰.اون روی شوهرمو با اومدن دخترمون بعد از ۸ سال زندگی مشترک تازه دیدم 😆جوری قربون صدقه ی دخترمون میره و تو آغوش میگیرتش که باورم نمیشه این مرد همون شوهر خجالتی و کم عاطفه است که به زبون اوردن احساساتش خیلی براش سخت بود😮،باشه. هر روز میگم خدایا هزار مرتبه شکرت که این فرشته کوچولورو به ما دادی(مادر بزرگ یکی از شاگردای دوسال پیشم بعد از دوسال بی اطلاعی از هم خواب دیده بود توی تاریکی توی یه خونه چراغ سبز روشن بوده از ادما میپرسیده این خونه کیه بهش میگفتن خونه خانم معلم طاهاست.مادر بزرگ طاها صبح بلند میشه به دخترش زنگ میزنه میگه مامان امروز حتما به معلم پسرت زنگ بزن احوالشو بپرس این خوابو دیدم حتما چیزی هست.تو اوج ناراحتی من و تصمیم جدیم برای سقط این خانم با تعریف کردن خواب مادر ساداتش منو از حماقتی که میخواستم بکنم منصرف کرد.دعای خیرم همیشه بدرقه راه عزیزان مادر بزرگ طاها خواهد بود.🌹💝(اگر به قدر یک جمله تونستید کسی را از خواب غفلت بیدار کنید دریغ نکنید شاید یک جمله شما زندگی بخشید به کسی💝💝💝💝) )الهی لحظه لحظه ی زندگی تک تکتون پر از اتفاقای ناخواسته شیرین و پر از ارامش مث شیرینی اتفاق ناخواسته ی ما باشه. خداوندا به اندازه تمام هستی شکرت .