واقعا خسته شدم از دست شوهرم
نمیخوام دیگه ادامه بدم
حس میکنم پیر شدم
خیلی بددهنه الانم گوشیشو پرت کرد سمتم پام کبود شد
همش فحش میده حس میکنم دارم عمرمو تلف میکنم
یه مدت رفتم روانشناس گفت باید شوهرتم بیاد که نرفت
دلم واسه دخترم میسوزه ولی نمیخوام بزرگ بشه و شاهد دعواهامون باشه
واقعا دیگه دوستش ندارم
ما عاشق هم بودیم ولی الان قشنگ نفرتو تو قلبم حس میکنم دوست ندارم تو زندگیم باشه
از خانوادم میترسم که بهشون بگم نمیخوامش
چیکار کنم من😢
هر روز بیشتر از این جنس کثیف بدم میاد😑
فقط طفلکی بچه ها که پاسوز میشن این وسط😪
اخه چرا سر چی بحثتون میشه
بالاخره الان ی دلیلی داره دیگه
شاید یکی شوهرتو علیه ات تحریک میکنه
چرا بچه دار شدید ؟؟
ایشون اصلا صلاحیت پدرشدن نداشته و هردوتون با سرنوشت یه بچه بازی کردید
از خانوادت میترسی؟!!!!!!!
جدا شو بره بابا مگه زندگی نکبت کردن اجباریه؟!!!
کاش بچه نداشتی کاش
من تو خانواده ای بزرگ شدم که واقعا به زن احترام میذارن بعد این بی فرهنگ منو میزنه
بگو لعنت به هر چی نامرده
از اول اینجوری بود؟؟؟
