من بخاطر موضوعی برا اولینبار مجبور شدم سه روز خونه مادر شوهرم بمونم اونم با اصرار بسیار خودش,یعنی کوچکترین حرکاتو حرفامو یه داستان کرده بود رفته بود پیش شوهرم بدمو گفته بود,مثلا من بچه خودمو بردم دستشویی یه داد سرش زده بودم رفتهبود گفته بود زنت فلانه و اینا,آخهبچم خونه اونا نمیرفت دستشویی خودشو میگرفت دو سالشه,مثانش داشت میترکید دیگه بردمش دستشویی بزور سرش داد زدم که بشینه و نشستو کارشو کرد,دیگه از حرفای دیگش نگم