دوستان , من ترکیه زندگی میکنم , یه دوست پسر دارم ک دو ساله با همیم , اون شدیدا قصد ازدواج داره با من , و از روز اول منو با خانواده و اقوامش اشنا کرده, و توی این دو سال با خانوادش در ارتباطم, اینا ترک هستن . خواهرش و مامانش بعضی وقتا رفتارای خاله زنکی دارن. درس نخوندن و دید بسته ای دارن.ولی کلا تا حالا بی احترامم نکرده بودن با اینکه هشتاد درصد رفتاراشون رو دوست ندارم. تا اینکه چند شب پیش که همه خونشون جمع بودیم, یک نفری یه تعریفی کرد و شوهر خواهرش گفت ایرانیا کثیف هستن. من برگشتم گفتم کثیف ک حرف بدیه و جوابی نداد. هیچ کسی از من طرفداری نکرد , حتی دوست پسرم ساکت بود, فقط بابای دوست پسرم گفت ما خودمون از همه بدتریم. در همین حد. همه ساکت بودن. بعدش دوست پسرم ازم خیلی عذرخواهی کرد. ولی من میگم توی جمع باید با احترام به شوهر خواهرش اعتراض میکرد ک درست صحبت کنه. دیگه از اون شب به بعد هر چی دوست پسرم میگه بیا خونمون , نمیرم خونشون. احساس بدی دارم.انگار توی این مملکت غریب مظلوم افتادم. بعد دیشب دوست پسرم میگه شوهر خواهرم شوخی کرده , منم گفتم چه شوخی چه جدی , حرف خیلی بدی بود. دیگه بدم میاد نگای خانوادش کنم , از اولشم از خانوادش خیلی خوشم نمیومد و به زور دوست پسرم ادامه دادم و میرفتم خونه خودش و اقوامش. ولی دو سال مامان و باباش بهم بدی نکردن و حتی خوبی کردن . خواهرشم میترسه داداشش رو ول کنم بخاطر همین توی رفتارش فعلا دقت میکنه , ولی اونم خیلی خیلی خاله زنکه و قلب پاکی نداره.
بنظرتون برم خونشون یا دیگه پامو نزارم و کم کم رابطه رو سرد کنم ?