ابجیم با بردار شوهرم دوسته.هرچند وقت یبار میان خونمون 1 شب میمونن ابجیم ... علاوه بر اینکه خودشون رو اعصابمونن ک هیچ .ابجیم وسیلامو بدون اجازه بر میداره هندزفریمو برداشت چن وقت قبل دستش دیدم پولامو برمیداره الانم ک لباسامو بر میداره من شوهرم بیکاره بجای ک بخره برمن بیاره از من میدزده دیگ کلافه شدم الان دیدم بلوزمو پوشیده من حامله م لباسام اندازم نیست غیر از چنتایی ک تازه گرفتم ک اونارم بر میداره اخه من چی بگم بهش دیگ کلافه شدم
ما چهار تاییم 😂عادت کردیم به لباس هم رو پوشیدن و وسایل همو برداشتن ...ولی تا حالا هیچکدوم ناراحت نشدیم و باز این کارارو میکنیم ...اصلا زشت نی خواهرانه و صمیمانه ..قشنگم هست ...😊
اگه حساسی بگو بهش دوستندارم برداری چیزی خواستی اول بهم بگو خودم لازم دارم دوساعت دنبالشونم بعد میفهمم دست توست ...😊
به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 🌷 دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️